۱۳۹۵ دی ۳, جمعه

مادر علی شریعتی: پسرم اعتصاب غذای خشک کرده است



شایسته‌سادات شهیدی، مادر علی شریعتی می‌گوید که پسرش پنجاه و سومین روز اعتصاب غذایش را می‌گذراند و او نگران است. او عصر دیروز خبر جدیدی از وضعیت پسرش گرفته است: «علی با نامزدش تماس گرفته و گفته اعتصاب غدای خشک را شروع کرده است. دیروز آقای چهارمحالی رئیس زندان دستور داده تلفن‌های علی قطع شود. علی با اصرار و التماس این‌که خانواده‌ام نگران می‌شوند فقط تماس گرفته خبر داده و گفته در اعتراض به این موضوع اعتصاب غذای خشک را هم شروع می‌کند.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایران‌وایر، شایسته‌سادات شهیدی این جمله را که می‌گوید زیر لب می‌گوید: «یعنی حتی آب و چای هم نمی‌خورد، گفته به بیمارستان هم نمی‌روم.» و بعد یک آه بلند می‌کشد. سرفه‌های ممتدش بارها حرفش را قطع می‌کند و جمله‌هایش ناتمام می‌ماند: «وضعیت علی همه‌جور بلایی سر من آورده، عصبی که می‌شوم به سرفه می‌افتم.»
علی شریعتی یکی از معترضان به اسیدپاشی بود که در تحصن مقابل مجلس شورای اسلامی شرکت کرد. او در جریان تجمع، دستگیر و به اتهام‌های «توهین به رهبری و رییس‌جمهوری» و «اقدام علیه امنیت ملی» به سیزده سال حبس محکوم شد. شریعتی در دادگاه تجدید‌نظر از اتهامات توهین به رهبری و رییس‌جمهوری تبرئه و به پنج سال حبس برای اقدام علیه امنیت ملی محکوم شد.
او دهم آبان‌ماه بازداشت و برای گذراندن حبس به بند هشت زندان اوین منتقل شد و از همان روز، اعتصاب غذای تر را آغاز کرد. او  پس از افزایش فشارها، ممنوع کردن تلفن‌ و قطع ملاقات‌هایش، دست به اعتصاب غذای خشک زد و در چهاردهمین روز اعتصاب غذا به دلیل وخامت حالش به بیمارستان طالقانی منتقل شد: «بعد از بیمارستان علی را به بهداری منتقل کردند که تحت نظر باشد و هنوز هم به بند منتقلش نکرده‌اند. وضعیتش مثل وضعیت کسی است که در انفرادی نگهداری می‌شود. با دوربین مداربسته تحت نظر است، دو سرباز هم از او مراقبت می‌کنند. دو هفته حتی لباس هم نداشته تا این‌که لباس‌هایش را برایش آورده‌اند. هواخوری ندارد و امروز هم گفته‌اند تلفن‌هایش را قطع کنند.»
علی شریعتی پس از وصل شدن تلفن‌ها و ملاقات‌هایس به اعتصاب غذای خشک پایان داده بود و اعتصاب غذای تر خود را در اعتراض به حکمش نگه داشت اما از روز گذشته با قطع تماس‌های تلفنی دوباره اعتصاب غذای خشک را آغاز کرده است. «بچه من حامی این دولت است اما در زندان است. چون به اسیدپاش‌ها اعتراض کرد به اقدام علیه امنیت ملی محکوم شد، در حالی که خودش به ناامنی اعتراض کرده بود.»
علی یک‌بار پرونده را برای اعاده دادرسی فرستاده اما پرونده او در شعبه ۳۳ رد شده است. حالا قرار است وکیلش دوباره پرونده را برای اعاده دادرسی بفرستد. مادر علی امیدوار است حکم او این‌بار تغییر کند: «علی حق دارد. واقعا اتهامش مصداق قانونی ندارد. با این‌حال، علی بخشی از حکم خود را گذرانده است و حالا می‌خواهد این اتهام برداشته شود.»
او  یک ماه و سه ماه از حکم خود را گذرانده بود که اردیبهشت‌ماه امسال برای فوت پدربزرگش به قید وثیقه به مرخصی ‌آمد و دیگر برنگشت و آبان‌ماه برای اجرای مابقی حکم دستگیر شد: «باور کنید این حکم حق علی نیست قاضی اشد مجازات را برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی در نظر گرفته است اما پسر من اصلا اصل اتهامش را قبول ندارد چون او فقط در یک حرکت مدنی که از اصول حقوق شهروندی است، به اسیدپاشان اعتراض کرده بود.» او دوازده روز پیش و قبل از تماس علی با همسرش صدای او را شنیده: « نمی‌دانم چرا این بچه را این‌قدر اذیت می‌کنند. دیروز سالگرد فوت پدر علی بوده، می‌خواسته برود برای خیرات چیزی بخرد اما اجازه نداده‌اند.»
مادر بعد از بیمارستان دیگر فرزندش را ندیده است: «دو هفته است ملاقات داریم اما دلش را ندارم بچه‌ام را آن‌طور ببینم. وقتی توی بیمارستان دیدم این‌قدر لاغر و ضعیف شده…» سرفه‌های طولانی حرفش را قطع می‌کند و او بعد از چند ثانیه ادامه می‌دهد: « طاقت ندارم ملاقات بروم، نمی‌توانم علی را آن‌طور ببینم. البته به خودش نگفتم، بهانه تراشیدم کار دارم جایی می‌خوام برم و …» صدای سرفه‌های ممتد حرف‌هایش را قطع می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر