آزیتا رفیع زاده شهروند بهایی محبوس در بند زنان زندان اوین نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه نوشته و همزمانی زندانی بودن خود و همسرش را بعنوان یک مشکل مطرح کرده است. این مادر زندانی در این نامه تاکید کرده، همزمانی زندان وی و همسرش بی تردید آسیب فراوانی به کودک خردسال آنها خواهد زد. خانم رفیع زاده خواسته است تا در حکم آنها تجدیدنظر بعمل آمده و ترتیبی اتخاذ شود تا حداقل یکی از آنها بتوانند سرپرستی کودکشان را دوباره برعهده گرفته و نیازهای او را تامین کنند.
متن کامل این نامه را که برای انتشار در اختیار هرانا قرارگرفته، در ادامه بخوانید؛
آقای صادق لاریجانی رئیس محترم قوۀ قضائیه
با سلام و احترام
اینجانب آزیتا رفیع زاده یک زن ۳۶ ساله بهایی ایرانی هستم. در شهر تنکابن تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را با بهترین نمرات به پایان رسانده ام. همیشه شوق ادامۀ تحصیل در قلبم موج می زد اما هرگز نتوانستم بخاطر بهایی بودن وارد دانشگاههای کشورم شوم ، به همین خاطر در موسسه علمی که در جامعه بهایی بصورت امکانی برای ادامۀ تحصیل دانشجویان محروم از تحصیل بهایی به وجود آمده بود ، در رشته کامپیوتر تحصیل کردم و پس از ازدواج با آقای پیمان کوشکباغی که ایشان هم به همین دلیل نتوانسته بود وارد دانشگاههای کشور شود و در همین موسسه و همین رشته تحصیل کرده بود ، برای ادامه تحصیل به هند عزیمت نمودیم و پس از اتمام دوره فوق لیسانس به کشور باز گشتیم و با توجه به اینکه خود را مدیون موسسه ای میدانستیم که سالها ما را در فراگیری علم همراهی کرده بود به تدریس در این موسسه مشغول شدیم . ولی متاسفانه من و همسرم به اتهام ” اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در موسسه علمی BIHE” محکوم شدیم .
اکنون اینجانب مدت شش ماه است که برای گذراندن حکم چهار ساله خود در بند نسوان زندان اوین هستم و همسرم نیز برای گذراندن حکم پنج ساله اش در بند ۸ همین زندان است . در حالی که بشیر پسر ۶ ساله مان از سرپرستی پدر و مادر خود محروم است . زندان ما و بخصوص همزمانی زندان من و همسرم بی تردید آسیب فراوانی به کودکی خواهد زد که بیش از هر زمان به کانون خانواده خود نیازمند است . استدعا دارم وضعیت کودک ۶ ساله ما را در نظر بگیرید .
همه میدانیم که در دیانت مقدس اسلام تحصیل علم امری بسیار ممدوح و پسندیده است و زکات علم ، نشر و آموزش آن است. حال من و همسرم دو جوان ایرانی هستیم که با هزاران سختی و در فقدان هر گونه امکانات به تحصیل و تدریس علم پرداخته ایم و چگونه است که باید تاوان چنین سنگینی را بپردازیم و طفل ۶ ساله ما باید سالهای درازی از سرپرستی پدر و مادرش به طور همزمان محروم بماند ؟ در آینده چه کسی پاسخی برای سالهای تنهایی او خواهد داشت ؟
استدعا دارم در حکم ما تجدید نظر کنید و ترتیبی اتخاذ فرمایید تا حداقل یکی از ما بتوانیم آزاد باشیم و سرپرستی بشیر را به عهده بگیریم و از عهدۀ تربیت و تامین نیازهای او برآییم .
با تشکر
آزیتا رفیع زاده
۳ خرداد ۱۳۹۵
رونوشت:
آقای محمد جواد لاریجانی ریاست محترم کمیسیون حقوق بشر قوۀ قضائیه
آقای ضیائی فر ریاست محترم کمیسیون حقوق بشر اسلامی
آقای جعفری دولت آبادی دادستان کل تهران
کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی
آقای دکتر محمدرضا عارف نماینده تهران در مجلس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر