۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

یارسان از اسطوره تا مقاومت

Yaresan
به بهانه‌ی سومین سالگرد خودسوزی یک شهروند یارسانی
ماهنامه خط صلح - مراسم سالگرد خودسوزی مرحوم “نیکمرد طاهری”، با حضور پیروان آیین یارسان در کرمانشاه در حالی پایان یافت که نه تنها دولت و حاکمیت ایران به گفته‌های خود در قبال مردم یارسان عمل نکرد،
رضا شاهمرادی
رضا شاهمرادی
که مانع برگزاری مراسم یادبود در تالارهای شهر “صحنه” گردید. این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی بر سر مزار آن مرحوم برگزار شد و پس از آن تعدادی از شرکت کنندگان از سوی نهادهای اطلاعاتی مورد بازجویی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در این مراسم بار دیگر خواهان به رسمیت شناختن آیین یارسان، رعایت حقوق شهروندی آن‌ها و همین‌طور رفع تبعیض سیستماتیک از سوی حاکمیت شدند.
سه سال از روزی می‌گذرد که نیکمرد خود را به آتش سپرد تا شاید شعله‌هایش حاکمیت را به خود آورد و دست از تبعیض و توهین بردارد. علاوه بر نیکمرد، سه تن دیگر از پیروان آیین یارسان به‌ نام‌های محمد قنبری، حسن رضوی و حکمت صفری، قربانی تبعیض و ناعدالتی شدند و دست به خودسوزی و یا خودکشی زدند. پس از آن بود که دامنه‌ی اعتراضات مردم یارسان به استانداری کرمانشاه و مجلس شورای اسلامی کشیده شد که با سرکوب و بازداشت تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان همراه بود. استاندار کرمانشاه، علی یونسی دستیار ویژه‌ی رئیس جمهور و علی لاریجانی رئیس مجلس، هر یک جداگانه قول همکاری و پیگیری خواسته‌های معترضین را دادند که متاسفانه تا به امروز نه تنها کوچک‌ترین تغییری در شرایط ایجاد نشده است، که حتی به مراتب بدتر هم شد.
حمله به جمخانه‌ی یارسان‌ها در شاه‌آباد از سوی افراد تندرو و عدم پیگیری و مجازات عاملان، فتوای اخیر آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعیان، که مقلدان خود را به پرهیز از خوردن غذای مردم یارسان کرده بود، رد صلاحیت جوانان و تحصیل کرده‌های یارسانی و ممانعت از ورود آن‌ها به مشاغل دولتی و کاندیداتوری برای نمایندگی در شورای اسلامی و جلوگیری از برگزاری آزادانه‌ی مراسم‌های آیینی از جمله مواردی هستند که نشان می‌دهد شرایط رو به بهبودی نیست.
خودسوزی نیکمرد طاهری حکایت از ظلمی پایدار و به درازای تاریخ یارسان دارد و مختص امروز نیست. پس از حمله‌ی اسلام گرایان و تصرفات پی در پی آنان، اکثر مردم تحت حاکمیت آن‌ها به اسلام گرویدند. اما در آن میان بودند مردمانی که بر عقاید خود ماندند و هزینه دادند. پیروان آیین یارسان از آن جمله‌اند؛ در زمانه‌ای که زرین کوب آن را قرون سکوت می‌خواند صدای یارسانیان رساتر از همیشه بود و در آن بحبوحه “بالویل دانا” از هویت و ماندن سخن به میان آورد. او آغازگر جنبش حق‌خواهی و “سه­رهه­ل­دان”ی بود که تا امروز ادامه دارد. بی باک و شجاعانه و در قرون سکوت، فریاد می‌زد: “هنی مگلیلم یک یک شاران-تا زنده که­رم ئایین کُردان”(همه جا را یک به یک می‌گردم -روشنگری و مبارزه می کنم-، تا آیین کُردها را-در برخی منابع آیین ایران هم آمده است- زنده کنم).
جنبش آزادی‌خواهی یارسانی‌ها مناطق زیادی از زاگرس و ایران و ترکیه و عراق امروزی را در بر گرفت؛ از جمله کردستان، کرمانشاه، لرستان، آذربایجان، خوزستان و تا خراسان و مازندران هم ادامه پیدا می‌کند. از آن جمله می‌توان به چند نمونه اشاره کرد: قیام شاه خوشین در لرستان که مورد توجه خرمدینان قرار گرفت، ظهور سلطان سحاک در پردیور اورامان و تشکیل سیستم مدیریتی نوین، قیام بابا یادگار در دالاهو و شهادت او در جنگ با تیموریان، بکتاشیه و حروفیه در ترکیه و آذربایجان، قیام شیخ رضا درسیمی در باکور(کردستان ترکیه)، قیام سید محمد مشعشع در خوزستان، ظهور قوشچی­اوغلی از چهل تنان در آذربایجان ایران، قیام تیمور بانیارانی و تیمور ثانی در منطقه گوران کرمانشاه، قیام خواجه­وندها در منطقه‌ی گروس (زرین کمر یا بیجار) و به رهبری دولتیار خان، قیام محمد بیگ در کلاردشت و خیلی‌های دیگر از جمله قیام‌ها و جنبش‌هایی‌ است که همه‌ی آن‌ها از یارسان نشات می‌گیرند و یا تحت تاثیر فلسفه‌ی یارسان قرار گرفتند.
به عنوان مثال جنبش پردیور که به رهبری سلطان سهاک و در پردیور اورامان صورت می‌گیرد شکل کاملی از یک جامعه‌ی مترقی و برابر خواهی را معرفی می‌کند. سلطان سحاک یک سیستم خودمدیریتی را بنیان می‌گذارد و از یاران خود می‌خواهد سوگند وفاداری یاد کنند و به اصول پایه‌گذاری شده، پایبند بمانند. او تشکیلات سیاسی خود را به این صورت پایه ریزی می‌کند:
۱- هفتن یا همان هفت تن که مدیریت اصلی تشکیلات را عهده‌دار بودند و خود سلطان سحاک هم یکی از اعضای این گروه بود و به مانند سایر اعضا تنها حق یک رای داشت و عدد هفت هم به خاطر این است که تعداد فرد باشد و از حدی کم‌تر نباشند که تصمیم گیری عاقلانه و با حضور حداکثری صورت بگیرد و تعداد رای‌های مخالف و موافق برابر نباشد این اصل در جمخانه‌های امروزی هم برقرار است و حداقل تعداد جم نشین باید هفت نفر باشند.
۲- هفتوان
۳- هفت قولطاس
۴- هفت هفتوان
۵- چهل تن
۶- چهل تنان
۷- شصت و شش غلام کمربند زرین (غلام در این‌جا به معنای بردگی نیست بلکه به معنای  شخص وفادار است)
۸- بیور هزار غلام که نهادی نظامی و نیرویی مردمی بوده است.
۹- هفت کوزه‌چی و هفت سقا که اعضای آن را زنان تشکیل می‌دادند و علاوه بر آن خاتون رزبار به عنوان نماینده‌ی زنان، یکی از اعضای اصلی هفتن هم بود و سروده‌های خاتون رزبار در دفاتر آیینی یارسان در کنار دیگر سروده‌ها آمده است و دارای یک ارزش و اولویت هستند.
چهارچوب اعتقادی یارسان یک چهارچوب سیاسی، اجتماعی است و بیش‌تر قیام‌ها در همین راستا بوده است. آن‌چه که امروز در کانتون‌های روژآوا می‌گذرد مثال بارز و روشنی است از آن‌چه که یارسان به دنبال آن بوده و هست؛ جامعه‌ای که خودشان آن را اداره کنند و بر اصل برابری جنسیتی استوار باشد.
فتوای مراجع تقلید شیعیان در ایران و امامان جمعه‌ی اهل سنت در کردستان عراق علیه یارسان هم البته مختص امروز نیست و ریشه در تاریخ دارد. در دفاتر یارسان کلام‌های زیادی آمده است که بر این ظلم و تعدی دلالت دارد مثلاً در جایی آمده است (قرن هفتم هجری): “هنت گروی مرامان بی رام – ملان او مزگفت جه صبح تا وشا-  ریشخند مکران و واته و کلام” (عده‌ای هستند که از صبح تا شب به مسجد می‌روند و راه و روش و گفته‌های یارسان را به تمسخر می‌گیرند).
و یا در جایی دیگر کلامی با این مضمون آمده است: “سجده و شاهشان تسبیح و مهرن – چنی یارسان دایم لازورن” (همه چیزشان مهر و تسبیح است و با مردم یارسان برخورد قهرآمیز و زورگویانه دارند).
“لازور” اصطلاح پرکاربرد در ادبیات کردی است و زمانی به کار می‌رود که طرف مقابل با برخورداری از امکانات و داشتن قدرت با دیگران از روی زور و تحکم برخورد می‌کند. آن‌چه که امروز بر سر مردم یارسان آمده و می‌آید مصداق بارز اصطلاح “لازور” است. عملکرد حاکمیت فعلی به نحوی است که از تحقیر و تبعیض شهروندان یارسانی گرفته تا کافر خواندن غیرمسلمانان هم ابایی ندارد، اما مبارزات مدنی مردم یارسان هم‌چون نسل‌های گذشته خاموش نخواهد شد و شعار اصلی آن‌ها هم همین است که “سه رهه ل­دان ژیانه – به رخودان ژیانه” (مقاومت و مبارزه، زندگی است). مبارزه برای دست‌یابی به حقوق انسانی و ایجاد سیستمی که خود شهروندان یارسانی بتوانند آن را اداره کنند و در سرنوشت خود دخیل باشند و فارغ از دین و نژاد و پیشینه، هر یک بنا به توانایی خود در آن سهم داشته باشد و مقاومت در راهی که سخت و هزینه‌بر است؛ مقاومتی که خود آزادی و مبارزه است مقاومتی که آیین یارسان بالغ بر هزار سال است در برابر ظلم و تعدی همسایگان خود در پیش گرفته است و با وجود تمام مشکلات و سختی‌ها توانسته است میراث گران‌بهایی را به دست نسل امروز برساند. نسلی که با آگاهی و روشنگری، مبارزه و مقاومتی را پیش می‌برند که بالویل دانا هزار و اندی سال پیش آن را فریاد زد. آن‌چه که نیکمرد طاهری انجام داد، صرفاً یک خودسوزی از روی ناتوانی نبود، خودسوری او یک اعتراض نمادین به طبقه‌ی حاکم است که دست از ظلم و تعدی نسبت به شهروندان یارسانی بر نمی‌دارد.

افشین بایمانی در پی عارضه قلبی به بیمارستان منتقل شد


afshin baymani

افشین بایمانی، زندانی سیاسی زندان رجائی شهر کرج که در حال سپری کردن هفدهمین سال از حبس ابد خود است، ساعتی پیش در پی عارضه قلبی و درد شدید در ناحیه قفسه سینه بصورت اورژانسی به مرکز درمانی خارج از زندان منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانی سیاسی افشین بایمانی که هفدهمین سال حبس خود را می گذراند، ساعتی پیش با احساس درد شدید در ناحیه قفسه سینه و فعالیت نامساعد قلب به تشخیص بهداری زندان بصورت اورژانسی به مرکز درمانی خارج از زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این زندانی سیاسی که از نارسایی قلبی رنج می برد در تمام طول سالهای طولانی حبس خود از امکان مرخصی استعلاجی و یا اعزام به بیمارستانی در خارج از زندان جهت درمان بیماری قلبی خود محروم بوده است.
دوران طولانی زندان برای افشین بایمانی که متأهل و پدر دو فرزند است علاوه بر مشکلات جسمی نظیر بیماری قلبی و سنگ کلیه ، مسائل عدیده ای را نیز برای خانواده اش ایجاد کرده است.
افشین بایمانی زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، در ۱۵ شهریور ۱۳۷۹ به جرم کمک به فرار برادر خود «مهدی بایمانی» که با سازمان مجاهدین خلق مرتبط بود بازداشت و به اعدام محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد اما پس از ۶ سال حکم وی به حبس ابد تقلیل یافت.

اتحادیه آزاد کارگران ایران: کلیه‌های جعفر عظیم‌زاده در حال از کار افتادن است



اتحادیه آزاد کارگران ایران روز سه‌شنبه ۱۱ خرداد در بیانیه‌ای از وخامت حال جعفر عظیم‌زاده، رییس زندانی هیات مدیره این تشکل صنفی، خبر داد و گفت که کلیه‌های او در حال از کار افتادن هستند.
آقای عظیم‌زاده از روز دهم اردیبهشت امسال در اعتراض به اتهام‌های امنیتی علیه فعالان کارگری و سایر فعالان صنفی در زندان اوین دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است. وی خواستار لغو این اتهام است.
در سالیان اخیر، شماری از فعالان کارگری و صنفی و نیز کارگران به اتهام‌های امنیتی بازداشت و به زندان محکوم شده‌اند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران اعلام کرده که جواب آزمایش‌های انجام شده در روز هشتم خرداد که از جعفر عظیم‌زاده در بیمارستان شهدای تجریش تهران گرفته شده است، به عقیده متخصصین، نشانگر آغاز روند از کار افتادن کلیه‌های او است.
به نوشته سایت اتحاد، اتحادیه آزاد کارگران ایران با اعلام این موضوع که جان جعفر عظیم‌زاده در خطر است، از عدم پاسخگویی مسئولان قضایی به خواسته او انتقاد کرد.
اتحادیه آزادکارگران ایران در پایان بیانیه خود به مسئولین زندان اوین و قوه قضائیه در مورد وضعیت جسمانی جعفر عظیم‌زاده هشدار داد.
در همین حال، خانواده این فعال کارگر زندانی برای دومین روز متوالی همراه با تعدادی از فعالان کارگری و فعالان حقوق معلمان در مقابل مجلس تجمع کردند. همزمان، ماموران امینتی نیز در مقابل مجلس حضور داشتند.
به گفته اتحادیه آزاد کارگران ایران، اکرم رحیم پور، همسر جعفر عظیم‌زاده همراه با یک نفر دیگر به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس مراجعه کرده‌اند اما مسؤل دفتر مراجعه به کمیسیون اصل ۹۰ به آنان گفته است که هنوز هیچکدام از نمایندگان کمیسیون‌ها اعتبارنامه نگرفته‌اند و مجلس نیز نمی‌تواند در کار قوه قضائیه دخالت کند.
بر اساس این گزارش، خانواده آقای عظیم‌زاده و فعالان کارگری و فعالان حقوق معلمان در برابر دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند و در آنجا نیز به آنها گفته شد که دفتر ریاست جمهوری نمی‌تواند در کار قوه قضاییه دخالت کند.
با این همه، مسؤل دفتر ریاست جمهوری به نمایندگان تجمع کنندگان گفت که این دفتر سعی می‌کند شرایط ویژه زندانی را گوشزد کند و خواهان رسیدگی فوری شود. 
در روزهای اخیر، شماری از تشکل‌های کارگری و کارگران برخی از واحدهای تولیدی از خواسته جعفر عظیم‌زاده حمایت کرده‌اند.
در عین حال، ۳۶۰۰ تن با امضای طوماری ضمن تحقق خواسته آقای عظیم‌زاده، خواستار آزادی او و دیگر فعالان صنفی در ایران شده‌اند.

شمیم روحانی به مرخصی پنج روزه آمد



 شمیم روحانی شهروند بهایی ساکن اهواز که پیشتر در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۴ جهت اجرای حکم به زندان منتقل شده بود به مرخصی ۵ روزه آمده است.
این شهروند بهایی پیشتر در روز سه شنبه ۱۴ آبان۱۳۹۲ بازداشت و پس از تفتیش منزل و همچنین ضبط کتب مذهبی ، اسناد و مداراک شخصی و همچنین موبایل و کامپیوتر وی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل شده بود.
بنابر این گزارش شمیم روحانی پیشتر در دادگاه انقلاب اهواز به اتهام"تبلیغ علیه نظام " و "عضویت در تشکیلات مذهبی بهایی" محکوم به ۱۲ ماه حبس تعزیری و ۲ سال تبعید از استان خوزستان محکوم گردیده بود.
شمیم روحانی در آبان ماه سال ۱۳۹۲ بازداشت و پس از چند ماه به قید وثیقه آزاد شده بود .

افشین سهراب زاده بدون درمان به زندان بازگردانده شد


afshin-sohrab-zadeh

 افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و مبتلا به سرطان زندان میناب که درپی وخامت حالش امروز عصر به صورت اورژانسی به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شد بود، علی‌رغم نظر پزشکان مبنی بر لزوم بستری شدنش با مخالفت حفاظت زندان میناب به دلیل ماهیت «پرونده اش» بدون درمان به زندان بازگردانده شد. در هفته های اخیر این زندانی برای چندین مرتبه به دلیل مشابه به مراکز خارج از زندان منتقل شده که هر بار بدون رسیدگی کافی به زندان برگردانده شده است. خطر مرگ افشین سهراب زاده را تهدید می کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و تبعیدی در زندان میناب که به سرطان روده مبتلاست و از مشکلات خونریزی داخلی شدید رنج می برد، با پیشرفت مشکل تنفسی عصر امروز به طور اورژانسی به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد.
یک منبع نزدیک به این زندانی با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا تاکید کرد: “پزشکان بیمارستان به دلیل وخامت حال افشین قصد بستری کردن وی را داشتند. اما با مخالفت ماموران حفاظت زندان میناب به دلیل ماهیت پرونده اش روبرو شدند، پزشکان اعلام کردند مسئولیت عواقب بازگشت این زندانی بیمار به زندان با مسئولانی است که از بستری شدن او ممانعت کردند. درنهایت افشین را بدون درمان به زندان بازگرداندند.”
این منبع پیش‌تر به هرانا در رابطه با انتقال اورژانسی افشین سهراب زاده به بیمارستان با اعلام این‌که وی از دو روز پیش حال مساعدی نداشته و تنها مقداری آب نوشیده گفته بود: “افشین را به صورت اورژانسی به بیمارستان منتقل کردند چون به طور ناگهانی حالش بسیار وخیم شد.”
مشکلات تنفسی افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و مبتلا به سرطان زندان میناب پیشرفت کرده و وضعیت سلامت این زندانی وخیم‌تر و دچار ترشحات خونی در سرفه هایش شده.
این زندانی در شب اول خردادماه به مرز خفگی رسیده بود. به طوری که ناچارا سه عدد اسپری اکسیژن مصرف کرد.
در این زندان مدت ۵ ماه است که پزشک در بهداری حضور ندارد.
بر اساس اسنادی که هرانا به آن دست یافته مسئولان زندان بیماری “سرطان روده” افشین سهراب زاده، زندانی سیاسی را تایید می کنند، ریاست زندان میناب در این اسناد صراحتا اشاره می کند آقای سهراب زاده دست کم یکبار از مرگ حتمی ناشی از بیماری نجات یافته است. این مقام مسئول بر ضرورت انتقال فوری افشین سهراب زاده به مرکز درمانی خارج از زندان تاکید می کند و همچنین خواستار این میشود که آقای سهراب زاده ادامه حبسش را در زندان بزرگتر و مجهزتری سپری کند.
در تاریخ ۳۰ اردیبهشت‌ماه سال جاری، چهارده سازمان مدافع حقوق بشر با انتشار بیانیه ای مشترک، نگرانی خود را از شرایط افشین سهراب زاده، زندانی سیاسی مبتلا به سرطان که بصورت تبعیدی محکومیت ۲۵ ساله خود را در زندان میناب می گذراند اعلام کردند. این سازمانها با بر شمردن موانع و محدودیتهای افشین سهراب زاده برای برخورداری از رسیدگی های پزشکی، سلامت و جان او را در معرض تهدید دانستند و از نهادهای مسئول خواستند بنا بر معاهدات حقوق بشری و قوانین داخلی دسترسی وی به خدمات پزشکی و برخورداری ایشان از یک دادرسی علنی و عادلانه را فراهم کنند.
آقای سهراب زاده که یک بار در اعتراض به عدم اعطای مرخصی پزشکی در ۲۳ فروردین با دوختن لبانش دست به اعتصاب غذا زده بود و اکنون نیز دچار مشکلات تنفسی و خونریزی داخلی شده است با احتساب بیماری پیشرفته و عدم رسیدگی پزشکی هر روز یک‌گام به مرگ نزدیک‌تر می‌شود.
هرانا پیش تر گزارش کرده بود، روز جمعه سوم اردیبهشت‌ماه سال جاری، افشین سهراب‌زاده در پی وخامت اوضاع به بهداری زندان منتقل شد و پزشک بهداری نامه اعزام وی را صادر کرد اما مسئولین حفاظت زندان میناب از اعزام وی جلوگیری کردند. این اقدام موجب اعتراض زندانیان و حتی مسئول بند مربوط شد.
وزن این زندانی سیاسی که از سرطان روده و خونریزی شدید داخلی رنج می برد به ۴۰ کیلوگرم رسیده و هر روز وضعیت او خطرناک تر می‌شود اما برخلاف نظر پزشکان معالج، همچنان مسئولین قضایی، دادستان میناب و مسئولین زندان این شهر از اعزام وی به بیمارستانی خارج از استان هرمزگان جلوگیری می‌شود.
شایان ذکر است، چندی پیش سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای با عنوان «زندانی در نیاز مبرم به رسیدگی پزشکی» خواستار اقدام فوری در مورد وضعیت افشین سهراب زاده زندانی سیاسی محبوس و تبعیدی در زندان میناب شد که از بیماری وخیم گوارشی و مشکلات تنفسی رنج می برد. اما با این وجود هنوز اقدامی صورت نگرفته است.
هرانا پیش تر گزارش کرده بود علیرغم پیگیری های خانواده سهراب زاده اوایل تابستان سال ۹۴ با پرداخت مبلغ ۴ میلیون تومان، این زندانی جهت درمان پزشکی به زندان اوین منتقل شده بود، پس از چند ماه و بدون هیچ رسیدگی پزشکی به وضعیت وی به علت بالا بودن هزینه درمان (حدود ۷۰ میلیون تومان) و عدم توانایی پرداخت این مبلغ توسط خانواده وی به زندان میناب بازگزدانده شد، بازگرداندن این زندانی به محل سابق نیز برای خانواده اش مبلغ ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه در پی آورد.
افشین سهراب زاده سال ۹۴ تحت عمل جراحی روده قرار گرفت، این عمل ناموفق عفونت منجر به خونریزی داخلی را برای وی در پی آورد.
سال ۹۳ خانواده وی اقدام به تودیع ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه جهت اعزام وی به مرخصی کردند که با عدم موافقت زندان میناب مواجه شد، آنها مجددا در سال ۹۴ نیز جهت گرفتن مرخصی افشین سهراب زاده با گذاشتن سند درخواست مرخصی کردند که تاکنون با توجه به عدم موافقت مقامات زندان میناب، نتیجه ای در بر نداشته است.
لازم به یادآوری است با وجود هزینه های بالای درمان و دارو و ناتوانی خانواده ی افشین سهراب زاده در پرداخت هزینه ها، این زندانی به دلیل ضبط مدارک شناسایی اش در زمان بازداشت از داشتن بیمه نیز محروم مانده است.
افشین سهراب زاده متولد ۱۳۶۹ است وی در ۱۸ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در یک دادگاه دو دقیقه ای به اتهام همکاری با احزاب اپوزیسیون کردستان به ۲۵ سال حبس در تبعید محکوم شد که این حکم در دیوان عالی کشور نیز تایید شده است.

سازمان ملل: شلاق زدن در ایران غیرانسانی، ظالمانه، تحقیر آمیز و خلاف قوانین بین المللی است


sazman melal

 سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران را به خاطر شلاق زدن به ۳۵ دختر و پسر جوان که در یک مهمانی شرکت کرده بودند، محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از صدای آمریکا، پنجشنبه گذشته، اسماعیل صادقی نیارکی دادستان عمومی و انقلاب قزوین گفت ۳۵ دختر و پسر را به خاطر شرکت در جشن فارغ التحصیلی “مختلط” که با “رقص” و نوشیدن مشروبات الکلی همراه بوده، ۹۹ ضربه شلاق زده‌اند تا “درس عبرتی” برای سایرین باشد.
اما روز سه شنبه ۱۱ خرداد ماه، سخنگوی کمیساریایی عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، در بیانیه ای شلاق زدن این ۳۵ جوان را “غیرقابل پذیرش” خواند و گفت که این سازمان، اقدام جمهوری اسلامی ایران را “محکوم” می کند.
سازمان ملل متحد در بیانیه خود اشاره کرده است که این ۳۵ دانشجو هفته گذشته در قزوین به خاطر شرکت در یک جشن فارغ التحصیلی دستگیر و طی ۲۴ ساعت همگی شلاق خوردند.
سازمان ملل متحد می گوید طبق قوانین حقوق بشری بین المللی، به ویژه کنوانسیون علیه شکنجه، شلاق زدن ممنوع است.
سازمان ملل متحد اقدام مقامات جمهوری اسلامی را غیرانسانی، ظالمانه، و تحقیر آمیز خوانده و گفته اقدام آنها در شلاق زدن می تواند به منزله شکنجه باشد.
سخنگوی کمیساریایی عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد همچنین در بیانیه خود به شلاق زدن ۱۷ کارگر معدن در آذربایجان غربی در ماه جاری میلادی اشاره کرده است که به اخراج ۳۵۰ کارگر از یک معدن طلا اعتراض کرده بودند.
این سازمان همچنین به پرونده شلاق زدن علنی یک زن به خاطر اینکه خارج از پیوند زناشویی رابطه جنسی داشته، اشاره کرده است.
سازمان ملل متحد در بیانیه خود از مقامات ایران خواسته است که به مجازات تحقرآمیز، ظالمانه و غیرانسانی شلاق زدن پایان دهند.

آغاز سومین سال حبس سعید شیرزاد در عین تداوم بلاتکلیفی



سعید شیرزاد زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که در آستانه آغاز سومین سال حبس خود به سر می برد پس از گذشت هشت ماه از رای دادگاه بدوی هنوز منتظر صدور حکم دادگاه تجدیدنظر در بلاتکلیفی بسر می برد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید شیرزاد، ۲۷ ساله، فعال سیاسی و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان از ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۳ در بازداشت به سر می‌برد. او بیش از ۲ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی و بدون داشتن ارتباط با خانواده و وکیل خود به سر برد.
آقای شیرزاد پیش از تبعید به زندان رجایی شهر کرج، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ برای انجام اعتراف های ویدیویی تحت فشار قرار گرفت.
دادگاه این فعال سیاسی، ۲۱ شهریور ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست صلواتی و با حضور وکیل او امیرسالار داودی پس از گذشت پانزده ماه از تاریخ بازداشتش برگزار شد. وی در نهایت با اتهامات «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل وی ابلاغ شد.
مصداق های اتهامی که در صدور رای دادگاه مد نظر گرفته شده بود عمدتا مربوط به فعالیت های مدنی وی از جمله دیدار با خانواده های زندانیان سیاسی و گزارشگری از وضعیت حقوق بشر بود.
علی‌رغم گذشت دوسال از تاریخ بازداشت و هشت ماه از تاریخ دادگاه بدوی، این فعال سیاسی هنوز منتظر رای دادگاه تجدیدنظر بوده و به صورت بلاتکلیف در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.
شایان ذکر است در مدت دو سال اخیر بسیاری از سازمان ها و شخصیت های سیاسی و حقوق بشری خواستار آزادی سعید شیرزاد شده‌اند. ازجمله می توان به بیانیه اتحادیه پست کارگران کانادا، نامه خانم باربارا لوخبیلر معاون رییس کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا و انتشار بیانیه دانشجویان دانشگاه والتر پیتون در شیکاگوی آمریکا اشاره کرد. همچنین بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد در آخرین گزارش خود به موضوع آقای شیرزاد بعنوان یک مصداق از نقض حقوق بشر اشاره کرده بود.
سازمان عفو بین الملل در دو بیانیه جداگانه در مهرماه سال ۹۳ و فروردین‌ماه سال۹۵ به ترتیب خواستار آزادی فوری این زندانی و در بیانیه اخیر در ارتباط با اعتصاب غذای آقای شیرزاد خواستار اقدام فوری در مورد خواسته‌های وی و آزادی او شده بود.
آقای شیرزاد در دو سال اخیر با نگارش مطالب و یادداشتهایی با مضامین حقوق بشری از درون زندان همچنان به فعالیت خود ادامه داده است، از جمله در مقاله ای در شماره ۴۵ ماهنامه خط صلح در مخالفت با قانون ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال در ایران با اشاره به نشست کمیته‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد و تصویب قطع‌نامه‌ای مبنی بر ممنوعیت ازدواج افراد زیر هجده سال و مخالفت ایران و سودان و تصویب نهایی آن در مجمع عمومی به واکاوی معضل پرداخته بود.

وخامت حال احسان مازندرانی/رییس بهداری زندان اوین: زندانیان سیاسی باید در زندان بمیرند


احسان مازندرانی

در پی وخامت وضعیت جسمانی احسان مازندرانی روزنامه نگار زندان اوین، یکشنبه گذشته وی جهت ویزیت و درمان به بیمارستان سینا تهران منتقل شد. پزشکان پس از ویزیت وی دستور فوری مبنی بر بستری این روزنامه نگار زندانی دادند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از سحام٬ با گذشت چند روز از دستور دادستانی تهران مبنی بر اعزام احسان مازندرانی به بیمارستان، محمدی رییس بهداری زندان اوین همچنان از اعزام وی به بیمارستان جلوگیری می کند. وی بر این اعتقاد است که زندانیان سیاسی باید در زندان بمیرند.
گفتنی است احسان مازندرانی در طول حضور چهار ماهه در سلول انفرادی بند دو الف زندان اوین به عفونت شدید ریه و نای و بیماری گوارشی مبتلا شده است. وی که هم اکنون ۱۶ روز در اعتصاب غذا به سر می برد در وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی به سر می برد و نسبت به روز قبل از بازداشت خود بیش از ۲۵ کیلوگرم از وزن خود را از دست داده است.

بزودی؛ برگزاری دادگاه تجدیدنظر اسماعیل عبدی


abdi esmail

دادگاه تجدیدنظر اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران (تهران) روز چهارشنبه ۱۲ خردادماه برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از حقوق معلم و کارگر، اسماعیل عبدی، به همراه وکیل خود سمانه اسدخانی پیرو اعتراض به حکم شش سال حبس که در دادگاه بدوی دهم بهمن ۹۴ به ریاست قاضی صلواتی به استناد مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی برای ایشان صادر شده بود، باید ساعت ۱۱ صبح روز چهارشنبه دوازدهم خردادماه در شعبه ۳۶ تجدیدنظر دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی قمی‌زاده شرکت کند.
پیش از این در مورخه ۲۵ اردیبهشت‌ماه و پس از ۱۶ روز اعتصاب‌غذای اسماعیل عبدی، قرار بازداشت ایشان با نظر مساعد قاضی قمی‌زاده در شعبه ۳۶ تجدیدنظر به وثیقه سیصد میلیون تومانی تبدیل و وی پس از ۳۲۲ روز بازداشت موقت آزاد شد.

انتقال اورژانسی افشین سهراب زاده به بیمارستان درپی وخامت حالش


 afshin-sohrab-zadeh

درپی وخامت حال افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و مبتلا به سرطان زندان میناب، ساعتی پیش این زندانی به صورت اورژانسی به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و تبعیدی در زندان میناب که به سرطان روده مبتلاست و از مشکلات خونریزی داخلی شدید رنج می برد، با پیشرفت مشکل تنفسی ساعتی پیش به طور اورژانسی به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد.
یک منبع نزدیک به این زندانی سیاسی بیمار با اعلام این‌که وی از دو روز پیش حال مساعدی نداشته و تنها مقداری آب نوشیده گفت: “ساعتی پیش افشین را به طور اورژانسی به بیمارستان منتقل کردند چون به طور ناگهانی حالش بسیار وخیم شد.”
مشکلات تنفسی افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی و مبتلا به سرطان زندان میناب پیشرفت کرده و وضعیت سلامت این زندانی وخیم‌تر و دچار ترشحات خونی در سرفه هایش شده.
این زندانی در شب اول خردادماه به مرز خفگی رسیده بود. به طوری که ناچارا سه عدد اسپری اکسیژن مصرف کرد.
در این زندان مدت ۵ ماه است که پزشک در بهداری حضور ندارد.
بر اساس اسنادی که هرانا به آن دست یافته مسئولان زندان بیماری “سرطان روده” افشین سهراب زاده، زندانی سیاسی را تایید می کنند، ریاست زندان میناب در این اسناد صراحتا اشاره می کند آقای سهراب زاده دست کم یکبار از مرگ حتمی ناشی از بیماری نجات یافته است. این مقام مسئول بر ضرورت انتقال فوری افشین سهراب زاده به مرکز درمانی خارج از زندان تاکید می کند و همچنین خواستار این میشود که آقای سهراب زاده ادامه حبسش را در زندان بزرگتر و مجهزتری سپری کند.
در تاریخ ۳۰ اردیبهشت‌ماه سال جاری، چهارده سازمان مدافع حقوق بشر با انتشار بیانیه ای مشترک، نگرانی خود را از شرایط افشین سهراب زاده، زندانی سیاسی مبتلا به سرطان که بصورت تبعیدی محکومیت ۲۵ ساله خود را در زندان میناب می گذراند اعلام کردند. این سازمانها با بر شمردن موانع و محدودیتهای افشین سهراب زاده برای برخورداری از رسیدگی های پزشکی، سلامت و جان او را در معرض تهدید دانستند و از نهادهای مسئول خواستند بنا بر معاهدات حقوق بشری و قوانین داخلی دسترسی وی به خدمات پزشکی و برخورداری ایشان از یک دادرسی علنی و عادلانه را فراهم کنند.
آقای سهراب زاده که یک بار در اعتراض به عدم اعطای مرخصی پزشکی در ۲۳ فروردین با دوختن لبانش دست به اعتصاب غذا زده بود و اکنون نیز دچار مشکلات تنفسی و خونریزی داخلی شده است با احتساب بیماری پیشرفته و عدم رسیدگی پزشکی هر روز یک‌گام به مرگ نزدیک‌تر می‌شود.
هرانا پیش تر گزارش کرده بود، روز جمعه سوم اردیبهشت‌ماه سال جاری، افشین سهراب‌زاده در پی وخامت اوضاع به بهداری زندان منتقل شد و پزشک بهداری نامه اعزام وی را صادر کرد اما مسئولین حفاظت زندان میناب از اعزام وی جلوگیری کردند. این اقدام موجب اعتراض زندانیان و حتی مسئول بند مربوط شد.
وزن این زندانی سیاسی که از سرطان روده و خونریزی شدید داخلی رنج می برد به ۴۰ کیلوگرم رسیده و هر روز وضعیت او خطرناک تر می‌شود اما برخلاف نظر پزشکان معالج، همچنان مسئولین قضایی، دادستان میناب و مسئولین زندان این شهر از اعزام وی به بیمارستانی خارج از استان هرمزگان جلوگیری می‌شود.
شایان ذکر است، چندی پیش سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای با عنوان «زندانی در نیاز مبرم به رسیدگی پزشکی» خواستار اقدام فوری در مورد وضعیت افشین سهراب زاده زندانی سیاسی محبوس و تبعیدی در زندان میناب شد که از بیماری وخیم گوارشی و مشکلات تنفسی رنج می برد. اما با این وجود هنوز اقدامی صورت نگرفته است.
هرانا پیش تر گزارش کرده بود علیرغم پیگیری های خانواده سهراب زاده اوایل تابستان سال ۹۴ با پرداخت مبلغ ۴ میلیون تومان، این زندانی جهت درمان پزشکی به زندان اوین منتقل شده بود، پس از چند ماه و بدون هیچ رسیدگی پزشکی به وضعیت وی به علت بالا بودن هزینه درمان (حدود ۷۰ میلیون تومان) و عدم توانایی پرداخت این مبلغ توسط خانواده وی به زندان میناب بازگزدانده شد، بازگرداندن این زندانی به محل سابق نیز برای خانواده اش مبلغ ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه در پی آورد.
افشین سهراب زاده سال ۹۴ تحت عمل جراحی روده قرار گرفت، این عمل ناموفق عفونت منجر به خونریزی داخلی را برای وی در پی آورد.
سال ۹۳ خانواده وی اقدام به تودیع ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه جهت اعزام وی به مرخصی کردند که با عدم موافقت زندان میناب مواجه شد، آنها مجددا در سال ۹۴ نیز جهت گرفتن مرخصی افشین سهراب زاده با گذاشتن سند درخواست مرخصی کردند که تاکنون با توجه به عدم موافقت مقامات زندان میناب، نتیجه ای در بر نداشته است.
لازم به یادآوری است با وجود هزینه های بالای درمان و دارو و ناتوانی خانواده ی افشین سهراب زاده در پرداخت هزینه ها، این زندانی به دلیل ضبط مدارک شناسایی اش در زمان بازداشت از داشتن بیمه نیز محروم مانده است.
افشین سهراب زاده متولد ۱۳۶۹ است وی در ۱۸ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در یک دادگاه دو دقیقه ای به اتهام همکاری با احزاب اپوزیسیون کردستان به ۲۵ سال حبس در تبعید محکوم شد که این حکم در دیوان عالی کشور نیز تایید شده است.

گزارشی از ترور و ربودن و به قتل رساندن روحانیون اهل سنت در طی دوران حاکمیت ولی فقیه آخوند علی خامنه ای (مولوی نورالدین کاشانی)

molevi kashani2

گزارشی از زندانی عقیدتی  مولوی  نورالدین کاشانی در رابطه با اعمال شیطانی و رفتارهای غیر انسانی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران ولی فقیه آخوند علی خامنه ای که  بصورت ترور،ربودن و به قتل  رساندن و سایر اعمال ضدبشری علیه روحانیون اهل سنت وهموطنان بلوچ در استان سیستان و بلوچستان بکار می برند و با این سیاست ضدبشری  به سرکوب خونین هموطنان بلوچ در این استان می پردازند. این گزارش جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » قرار داده شده است. متن گزارش به قرار زیر می باشد:

مظلومیت علمای اهل سنت ایران،

همانطور که در پیام گذشته بیان شد که سیاست  دولت ایران  توسط سپاه برای اینکه به اهداف خود که همانا  کشتن قوم بلوچ باشد بسیج را تاسیس کرد و از این طریق توانست که هر کسی را که شخصی موثر و مفید برای قوم بلوچ است و دارای غیرت و شجاعت است با زدن اتهامات بزرگ دستگیر، اعدام و ترور نماید. یکی از سیاستهای دولت توسط سپاه ،سرکوب علمای اهل سنت است . علما در بین اهل سنت دارای عزت ، احترام و اعتماد خاصی برخوردار است  و مردم در همه مراحل زندگی به آنها مراجعه کرده و مشکلات خود را  از طریق علما حل و فصل می کنند. مردم به علما محبت خاصی دارند و همیشه در کنار علما ایستاده اند.

اما دولت ایران از این مسئله نگران بوده و به همین علت از ابتدای انقلاب ، علمای اهل سنت ایران به روشهای مختلف از قبیل زدن آمپول در بیمارستان، سم دادن ، دستکاری ماشین، تصادف، ترور و به عنوان نمونه مولانا عبدالعزیز ، مولانا محمدعمر سربازی ، مولانا ابراهیم دامنی، مولانا عبدالقدوس ملازهی، مولانا محمد یوسف سهرابی، مولانا مفتی زاده، کردستانی ، مولانا عبدالملک و علمای کردستان که مستندات قوی موجود است به شهادت رسیدند .

مولوی دکتر محمد صیاد ساکن شهر کنارک بخش زرآباد حدودا ۱۲ سال قبل دربرگشت از مسافرت دبی در فرودگاه بین المللی بندرعباس ربوده شد داخل فرودگاه ربوده شد بعد از ۳ روز جسد وی در درکه  شهر میناب پیدا شد و سردار قوم برایی بنام خدانظر برایی بعد از نماز صبح جلو درب منزلش در زاهدان ترور می شود. اما کسی دستگیر نشده همین طور دیگر سرمایه داران و ریش سفیدان معتبر قوم بلوچ که دلسوز مردم بوده و زیر بار دولت نرفته به نوعی ترور شدند. و از طرف دولت هیچ پیگیر نشدند.

حال سوال اینجاست که چرا با این مظلومیت کشته می شوند ایا غیر از این است که این نفرات توسط خود دولت طبق برنامه ریزی از قبل کشته می شوند و کسی هم پیگیری نمی کند. تنها گناه این علما فعالیت دینی در منطقه خود بوده است و صادقانه به مردم خدمت کردند. دولت از این کارها سخت نگران است. به بهانه های مختلف آنها را زندانی کرده و ترور می کند، تا جلوی فعالیت آنها گرفته شود. زیرا این رژیم خواهان با سواد بودن مردم ایران و پیشرفت دینی اهل سنت بخصوص قوم بلوچ نیست . هر جا چنین احساسی کردند فورا فعالین آن منطقه را به بهانه های مختلف دستگیر می نمایند.

اما با وجود این نتوانسته موضع علمای اهل سنت را تغییر دهد و همواره از حقوق اهل سنت با جدیت دفاع کرده و می کنند و مردم هم در کنار علما ایستاده اند. اما حدود چند سال است که سرکوب علما بیشتر شده  .

حدود ۶ سال پیش دولت سیاستی بکار برد که مردم را از علما جدا کند ان سیاست این بود که دولت اعلام کرد باید مدارس اهل سنت تحت کنترل کامل دولت قرار بگیرند.کتابهای درسی وهمه قوانین آن را از قم تنظیم کرده و از قم رهبری شود ، طلاب و مدرسین را دولت به عهده می گیرد . روحانیون قم حمایت خود را از دولت اعلام کردند. اما علمای اهل سنت  ایران خصوصا علمای بلوچستان با فراست و هوشیاری کامل در مقابل این سیاست ایستاده ند و اعلام کردند که امکان ندارد این طرح اجرایی شود و به دولت به هیچ صورت اجازه نمی دهیم که در مسائل مذهبی و دینی ما دخالت کند.علما با جلسات متعدد یکصدا شده و این طرح دولت را تجاوز به دین و مذهب دانسته و مخالفت خود را اعلام کردند. رهبر اهل سنت ایران مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی اعلام کردند که این خط قرمز ماست و اگر کسی از این خط قرمز عبور کند ما صددرصد به میدان آمده و با جان خود جلوی دولت را خواهیم گرفت. مردم هم یکصدا حمایت خود را از علما اعلام کردند. البته جلوتر این طرح در کردستان اجرا شده بود و دولت موفق شد.

اما علت  اجرا شدن این طرح چه بود؟ در جواب باید گفت علت اجرای این طرح در مدارس اهل سنت این بود که   قوم کرد و بلوچ قوم غیوری هستند و هیچ زمان تن به ذلت نداده و مردانه از حقوق خود دفاع کرده و مردم هم  همواره  در کنار علمای خود بوده اند این با منافع دولت هم سویی نداشته و با سیاستهای خصمانه دولت ایران علیه این قوم عملا مخالفت کرده اند و می کنند زیرا که  همیشه حقوق آنها کاملا پایمال شده و مورد تبعیض قرار گرفته اند . دولت می خواست با این طرح مردم را از علما جدا کند و با طرح ساماندهی مدارس ،علما تحت نظردولت قرار گرفته و تحت نظر دولت به مسایل دینی و مذهبی خود بپردازند وقتی علما به این طرح عمل کنند مردم از علما متنفر شده و مردم علما را به چشم خائن نگاه خواهند کرد. وقتی کار به اینجا رسید دولت راحت علما و مردم را سرکوب می کند و به داد یکدیگر نمی رسند و بلکه خوشحال هم می شوند. از وقتی در کردستان این طرح اجرایی شد و علما این طرح را قبول کردند متاسفانه امروز مدارس و مساجد در کردستان خالی از مردم شده و علما حامی ندارند.

حال ملت ایران و مردم مظلوم بلوچ قضاوت را به عهده شما می گذاریم. که این دولت چه سیاستی دارد . ای ملت بلوچ، ای ملت ایران. بدانید خون و گوشت شما با خون و گوشت روحانی و علما عجین شده امروز این رژیم می خواهد بین شما و علما و افراد با نفوذ و معتمد جدایی بیاندازد. چون می داند زمانی که مردم و علما در کنار یکدیگر یکصدا باشند، سیاستهای خصمانه دولت اجرایی نخواهد شد.باید کاملا هوشیار بوده و نگذارید چنین اتفاقی بیفتد و کنار یکدیگر از حقوق ملی، دینی و  فرهنگ  از دست رفته خود دفاع کنید. شما با وحدت خود توانستید مولانا نقشبندی و فرزندش را به آغوش خود بازگردانید. بگذارید چند نفر شهید شوند اما نگذارید به ملیت و مقدسات دینی و بزرگان دینی شما اهانت کنند. از هر فرصت استفاده کنید و مردم را از سیاست های این دولت و رژیم باخبر سازید. علما هم باید بر موضع خود ثابت قدم بمانند اما نباید در جلساتی که به عنوان وحدت گرفته می شود و جلساتی دیگر گرفته می شود شرکت کرده و به دولت اعتماد کنند زیرا این گونه جلسات  خالی از عمل هستند.ایا تا به حال ملت ایران و بخصوص قوم بلوچ به حقوق قانونی خود دست یافته اند. ایا تحریم برداشته شده است . در آخر قضاوت را به مردم غیور ایران و قوم بلوچ می گذارم. خود در مورد این موضوع فکر و قضاوت می کنند.

زندانی عقیدتی اهل سنت مولوی نور الدین کاشانی

زندان مرکزی زاهدان

خرداد ماه ۱۳۹۵

مصاحبه خبرگزاری صدای مسیحیان ایران با کشیش سعید عابدینی پس از آزادی

klklklklk

این مصاحبه اولین مصاحبه کشیش سعید عابدینی پس از آزادی از زندانهای جمهوری اسلامی با یک رسانه فارسی زبان است که ابتدا ضمن معرفی خود از شرایط سخت زندان توضیح میدهد.

به رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور، با وجود سخت گیری ها و فشارهایی که براقلیت های مذهبی اعمال می شود، و با آن که در حکومت جمهوری اسلامی مجازات تغییر دین برای مسلمانان در حکم ارتداد است و مجازات اعدام را درپی دارد، اما پدیده تغییر دین ایرانیان شیعه مذهب، بویژه به مسیحیت، مدام گسترش یافته استعده زیادی نیز به دین زرتشتی یا بهاییت تغییر دین داده اند تا جایی که لفظ «نوکیشان» برای مشخص کردن این تغییر دین دادگان در دوران حکومت اسلامی در ایران به کار می رود.

مسلمانان ایرانی با گرویدن به مسیحیت، بهایی گزاف و گران پرداخته و چه بسا جان خود را در این راه ازدست داده اندبا شروع انقلاب، در کنار هجوم و حمله به بهائیان، قتل کشیشان نیز آغاز شد.

نخستین کشیش قربانی پس از انقلاب اسلامی در ایران ارسطو سیاح بود که در سال ۱۳۵۷ ۷ روز پس از انقلاب در شیراز به قتل رسید.

اسقف حسن دهقانی در اصفهان در خواب هدف پنج گلوله قرار گرفت اما از این ترور جان به در برد.

در سال ۱۳۵۹ پسر اسقف، بهرام دهقانی، در تهران ربوده و به ضرب گلوله کشته شد.

کشیش حسین سودمند در ۱۹۹۲(۱۳۷۱در مشهد از کلیساهای جماعت ربانی به اتهام ارتداد به اعدام محکوم و حلق آویز شداین اولین بار بود که کشیشی با محاکمه در دادگاه به مرگ محکوم می شد و قتل به صورت پنهانی و ترور صورت نمی گرفت

در سال ۱۹۹۳ کشیش مهدی دیباج در ساری به اتهام ارتداد فطری به اعدام محکوم شدمهدی دیباج در سال ۱۹۹۳(۱۳۷۲در دادگاهی در ساری محکوم به مرگ شدجامعه مسیحیان ایران بویژه کشیش هایک هوسپیان مهر برای نجات او تلاش بسیار کرد و کشیش هوسپیان، رهبر کلیساهای جماعت ربانی با راه اندازی کمپین های بین المللی و جلب نظرمسیحیان و افکار عمومی جهان نقش مؤثری در آزادی کشیش دیباج برعهده گرفتسرانجام کشیش دیباج پس از ده سال حبس در ۲۴ دی ماه ۱۳۷۳ آزاد شد.

سه روز پس از آزادی دیباج، کشیش هایک هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شدخانواده او پس از ۱۱ روز تلاش بی امان برای یافتن کشیش، سرانجام جسد مثله شده او را که با ۲۶ ضربه چاقو پاره شده بود، از سردخانه پزشکی قانونی تحویل گرفتندقاتلان روی سینه او و درست بر قلبش حفره ای عمیق با آلتی برنده سوراخ کرده بودندقتلی فجیع و سبعانه برای انتقام جویی و عبرت آموزی و ایجاد رعب.

شش ماه پس از قتل کشیش هایک، کشیش طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان، پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد و چند روز بعد پسرش برای شناسایی جسد او که با شلیک چند گلوله به سرش به قتل رسیده بود، احضار شدقاتلان روی جنازه کشیش میکائیلیان بر تکه کاغذی نشانی جسد کشیش مهدی دیباج را قرار داده بودند.

جسد مهدی دیباج، کشیش کلیساهای جماعت ربانی، که بر اثرضربه های چاقو از پا درآمده بود، در جنگل های اطراف کرج پیداشد.

مقام های امنیتی در آن زمان با ترتیب دادن نمایش امنیتی اعترافات، سه دختر جوان را به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتل‌ها اعلام کردند

در دوران حکومت جمهوری اسلامی صدها مسيحی و نوکیش تحت بازجويی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه های کتاب مقدس در کنار مواد مخدر و بطری های مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد و مراسم عبادت نومسیحیان به اقدامی زیرزمینی و خطرناک تبدیل شد.

با اینحال با وجود تمام این مسائل و ظلم و آزار و اذیت علیه نوکیشان همچنان ادامه دارد در این سالها نوکیشان مسیحی زیادی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و ارتباط با شبکه کلیسایی خارج از کشور در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی به حبس کشیده شدند، و عده ای نیز در دادگاه های بدوی رژیم به اعدام محکوم شدند ،از این میان کشیش یوسف ندرخانی و کشیش ایرانی آمریکایی سعید عابدینی با واکنش جهانی حکومت جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی در ارتباط با این حکم به ناحق کردند،اما هم نوکیشان مسیحی بسیاری دوران محکومیت خود را در زندآن سپری میکنند ،بهنام ایرانی،ابراهیم فیروزی نوکیش مسیحی که در تابستان ۱۳۹۲ دستگیر شد و تا کنون در این سه سال یک روز از مرخصی استفاده نکرده است ،نسیم نقش زرگران از نمونه های بارز این نوکیشان مسیحی در حبس میباشند .

اما امروز مصاحبه ای با کشیش ایرانی آمریکایی سعید عابدینی آماده پخش کرده ایم که نظر شما مخاطبین گرامی را به آن جلب مینماییم.

سه هفته بی‌خبری از محمود معصومی؛ «سازمان اطلاعات سپاه پاسخگو نیست»

Mahmoud-Masoumi-sahamnews

«محمود معصومی» دانشجوی ۲۱ ساله ترم دو رشته‌ی هوا فضا، در روزهای آغازین شروع امتحانات به صورت غیرقانونی و بدون ارائه هیچ ادله‌ای در سلول‌های انفرادی بند دو الف سپاه پاسداران محبوس شده است.

به گزارش «سحام»، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران تا این لحظه هیچ دلیلی مبنی بر دلیل بازداشت این فعال مدنی ارائه نکرده است.

معصومی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه به همراه تعدادی از دوستانش در تجمع شاگردان «محمدعلی طاهری» در میدان ونک بازداشت گردید.
آن‌طور که منابع آگاه می‌گویند، وی هیچ ارتباطی با عرفان حلقه نداشته است.

روز سوم خردادماه «فاطمه» مادر محمود معصومی به خبرنگار «سحام» گفته بود: «روز پنج‌شنبه ۲۳ اردیبهشت به همراه تعدادی از دوستانش در خیابان گاندی در تجمعی که در میدان ونک انجام شده بود، توسط مأموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. پس از مراجعه جهت پیگیری وضعیت پسرم متوجه شدیم پسرم پس از بازداشت به زندان فشافویه قم منتقل گردیده است. متأسفانه دادسرای شهید مقدس اوین هیچ توضیحی مبنی بر دلیل بازداشت پسرم نمی‌دهد و ما از شرایط فعلی وی بی‌خبر هستیم. در ضمن تا جایی که ما با خبر شده‌ایم کلیه‌ی بازداشت‌شدگان روز پنج‌شنبه آزاد شده‌اند اما پسر من همچنان در بازداشت و ما در بی‌خبری کامل از وی هستیم.»

وی از به زنجیر کشیدن پسرش توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه و انتقال او برای تفتیش منزل شخصی‌اش خبر داده و گفته بود: «در این چند روز که از بازداشت پسرم با خبر شدیم و از شهرستان به تهران آمدیم، چندین بار به دادسرای اوین مراجعه کردیم اما هنوز هیچ خبری از شرایط پسرم نداریم. هیچ توضیحی به ما درباره‌ی این‌که چرا پسرم بازداشت‌شده، نداده‌اند و نمی‌دانیم چرا باوجود صادر شدن قرار وثیقه، همچنان پسرم در بازداشت به سر می‌برد و اصلاً دلیل انتقالش از زندان قم به بند دو الف سپاه را هم نمی‌دانیم.»

گفتنی است دادسرای مقدس اوین در اولین تماسی که با خانواده وی داشته، اعلام کرده بود: «قرار کفالت ۳۰ میلیون تومانی برای محمود معصومی صادر شده است.» اما پس از تهیه میزان کفالت و مراجعه خانواده به دادسرا، بازپرس از آزادی این فعال مدنی ممانعت به عمل آورده است.

عدم تشکیل دادگاه تیمور نادری‌زاده و فرزاد شاه نظری برای سومین بار


تیمور نادری زاده فرزاد شاه نظری

دادگاه تیمور نادری‌زاده و فرزاد شاه نظری، دو زندانی سنی مذهب محکوم‌به اعدام، برای سومین بار برگزار نشد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، روزدوشنبه ۱۰ خردادماه، تیمور نادری‌زاده و فرزاد شاه‌نظری، دو زندانی سنی مذهب محبوس در زندان رجایی شهر، جهت رسیدگی مجدد و تعیین تکلیف نهایی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی اعزام شدند اما این دادگاه به دلیل غیبت قاضی صلواتی تشکیل نشد و به زمان دیگری موکول گردید.
لازم به ذکر است که دادگاه این دو زندانی اهل سنت پیش‌تر نیز در تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۹۴و روز شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵ به دلایل مشابه لغو شده بود.
این دو زندانی اهل سنت کُرد، در سال ۱۳۹۲ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه به اتهام محاربه به‌حکم اعدام محکوم‌شده‌اند. حکم صادره در آبان ماه ۱۳۹۴، از سوی دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه هم‌ارز ارجاع شد.
تیمور نادری‌زاده و فرزاد شاه نظری در خرداد ۱۳۸۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند و حدود ۲۰ ماه در سنندج، زنجان و زندان اوین در سلول‌های انفرادی بودند و بعداً به زندان رجایی شهر کرج منتقل شدند.
تیمور نادری‌زاده در سنندج و فرزاد شاه نظری در شمال کشور بازداشت‌شده‌اند. هر دو زندانی هم اینک در سالن ۱۰ اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر نگهداری می‌شوند که عمدتاً مختص محکومین به اعدام اهل سنت است.

محرومیت از تحصیل شهروند بهایی از موسسه آموزش عالی

به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز فراز کرین کانی سیسان دانشجوی رشته عمران به دلیل اعتقاد به دیانت بهائی از ادامه تحصیل محروم شد.
بنابر گزارش بهایی نیوز این شهروند بهایی که در سال ۱۳۹۴ در مقطع کارشناسی پیوسته وارد موسسه آموزش عالی البرز شد طی نامه ای از سوی ریاست این موسسه از ادامه تحصیل محروم شد.
در نامه اخراج این شهروند بهایی دکتر اسدالله آسرایی عنوان کرده است که " مورخ ۹۵/۰۲/۲۹ از طرف حراست موسسه در خصوص ممنوعین تحصیل دانشجویان بهایی از ادامه تحصیل محروم شده اید. خواهشمند است جهت تسویه حساب در اسرع وقت به اداره آموزش مراجعه کنید.
بنابراطلاع مجموعه بهایی نیوز در روزهای اخیر تعدادی از شهروندان بهایی که اجازه حضور در دانشگاه ها را نیز پیدا کرده بودند پس از شناسایی آنها از دانشگاه اخراج شده اند.
اولین اعلامیه حقوق بشر جهانی در۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق تحصیل را برای همه انسانها فارغ از نژاد، رنگ، عقیده، مذهب و جنسیت برابر می‌داند.
در سال‌های گذشته، اعلام "نقص در پرونده" داوطلبان بهایی ورود به دانشگاه‌ها در ایران معادل محرومیت از تحصیل آن‌ها بوده به نظر می‌رسد که این روند، در سال جاری نیز ادامه پیدا کند.
محرومیت از تحصیل بهاییان در دانشگاه‌های ایران با استناد به مصوبه‌ی ششم اسفند ۱۳۶۹ “شورای عالی انقلاب فرهنگی” صورت می‌گیرد که بهاییان را علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم می‌کند.
بر اساس بند سوم این مصوبه، نه تنها باید از ثبت نام بهاییان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید بلکه چنان‌چه هویت بهایی فردی بعد از ثبت نام و “هنگام تحصیل” نیز احراز گردد، باید از تحصیل محروم شود.
محرومیت شهروندان بهایی پس از انقلاب اسلامی و اعلام انقلاب فرهنگی در ایران به صورت سیستماتیک اجرا شده است.

اکبر امینی پس از سه سال حبس مداوم به مرخصی آمد


akbar-amini-saham-news

«اکبر امینی ارمکی» از زندانیان جنبش سبز پس از سه سال حبس مداوم ساعاتی پیش به مرخصی آمد.
به گزارش «آمدنیوز»، «اکبر امینی» در سه پرونده مجموعا به ۱۰ سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب و گروه‌ها محکوم شده و از قبل از انتخابات ۹۲ در زندان به سر می برد.
این زندانی جنبش سبز، صبح روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، با در دست داشتن پرچمی سبز و عکس‌های جان باختگان اعتراضات جنبش سبز از جرثقیلی واقع در چهارراه قصر تهران بالا رفته و موجب تجمعات اولیه مردم در تظاهرات ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹ در این محل شد. ماموران امنیتی با آوردن خانواده او به محل و تهدید آنها، اورا مجبور به پایین آمدن از بالای جرثقیل کردند. وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت ماموران به دار آویخته شود. وی پس از پایین آمدن از جرثقیل توسط ماموران امنیتی دستگیر شد.
این زندانی سیاسی در تیرماه سال ۱۳۸۹ و از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و شرکت در تجمعات غیر قانونی به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
امینی چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با عنوان بازداشت پیشگیرانه بازداشت و بیش از صد روز انفرادی و بازجویی‌های تحت فشار را تجربه کرد و مجددا از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهامات اجماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری و نیز ۵ سال محرومیت از عضویت در احزاب و گروه‌ها محکوم شد که حکم صادره از سوی شعبه‌ی ۵۴ دادگاه تجدیدنظر عینا به تایید رسید.
وی که در حادثه «پنج‌شنبه سیاه» سال ۱۳۹۲ در بند ۳۵۰ زندان اوین، جزو مصدومان آن حادثه بود، برای سومین مرتبه در دی‌ماه سال ۹۳ از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به سه سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد.

محکومیت سعید نوروزی به پنج سال زندان


حکم دادگاه

دادگاه انقلاب سعید نوروزی، زندانی محبوس در زندان اوین را به ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست «ابوالقاسم صلواتی» سعید نوروزی را پس از ده ماه بلاتکلیفی به اتهام «سرقت اطلاعات محرمانه اقتصادی» به پنج سال حبس تعزیری محکوم نمود.
سعید نوروزی در مردادماه سال ۹۴ بازداشت و بیش از دو ماه در سلول انفرادی مورد بازجویی قرار داشته است.
یک منبع نزدیک به این زندانی گفته بود: «در پرونده وی مشخص نیست کدام نهاد امنیتی باعث دستگیری وی بوده و تنها دلیل بازداشت او سرقت اطلاعات محرمانه اقتصادی از وی بوده که مبادا انتشار پیدا کند.»
این منبع همچنین تأکید کرد: «زوایای پنهان پرونده همچنان برقرار است او که از مشاوران ارشد اقتصادی کشور بوده طرح انتقادات مستدلی علیه اقتصاد و سیاست‌های غلط دولت احمدی‌نژاد را در پرونده خود دارد.»

برگزاری دادگاه برای شیدا رحیمی، فعال مدنی در شهر سنندج


شیدا رحیمی

روز سه شنبه ۱۱ خردادماه، دادگاه شیدا رحیمی، فعال مدنی، در شهر سنندج برگزار شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، شیدا رحیمی، فعال مدنی ساکن سنندج که از ۱۷ روز پیش در بازداشت به سر می برد، روز سه شنبه ۱۱ خردادماه در دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شد.
 شیدا رحیمی در ۲۶ اردیبهشت‌ماه، توسط نیروهای امنیتی در شهر سنندج بازداشت و به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج انتقال یافت.
گفتنی است که خانواده این فعال مدنی تا دو هفته پس از بازداشت وی هیچ‌گونه اطلاعی از وضعیت او نداشتند.
لازم به ذکر است نیروهای امنیتی پس از بازداشت شیدا رحیمی، طی چندین بار مراجعه به منزل وی، اقدام به ثبت و ضبط تعدادی از وسایل شخصی این فعال مدنی کرده‌اند.
نیروهای امنیتی علت بازداشت این فعال کُرد را شرکت در برگزاری مراسم نوروز در روستای قصریان از توابع شهرستان سنندج اعلام کرده‌اند.