۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

آنقدر صبر کنیم تا این میوه برسد/ یادداشتی از ریحانه طباطبایی


ریحانه طباطبایی:
بیست و پنجم خرداد نود و دو که به شب رسید، وقتی اخبار همه‌ی شهر را پر کرد، وقتی دل‌های لرزانمان دوباره پر امید شد، بعد از تمام شادی‌ها و اشک‌های شوق، ما؛ همان باقیماندگان خرداد هشتاد و هشت دوباره زیر پل یادگار، درست روبروی همین دیوارها جمع شدیم. دیوارهایی که سال‌ها براندازش کرده بودیم و آجر به آجرش را می‌شناختیم. روبروی همین دیوارها فاطمه تاج‌زاده را در آغوش گرفتم، هر دو گریه می‌کردیم، گفتم تمام شد، همه‌ی کابوس‌ها تمام شد، همه‌ی فاصله‌ها، همه‌ی دلتنگی‌ها… گفتم همین روزها همه‌شان می‌آیند.
آن شب تمام شد و امروز که بیش از دو سال از آن شب پر امید می‌گذرد هنوز روزگار بر همان مدار می‌چرخد و هنوز هیچ چیز تمام نشده. نه تنها کسی نیامد که خودم نیز برای دومین بار مهمان این سوی دیوارها شدم. حالا دیگر آجرهای این سوی دیوارها را هم می‌شناسم و لحظه لحظه‌هایش را می‌فهمم.
آن چه هویداست تلاش جریان اقتدارگرا و تمامیت‌خواه برای نمایشی است تا اثبات کند که هیچ‌چیز تغییر نکرده و در همچنان بر همان پاشنه سابق می‌چرخد. مسأله‌ای که می‌توان آن را به وضوح در انتخابات پیش رو دید. انتخاباتی که بحث و حرف و حدیث حول آن فراوان است و دامن ما را نیز در میان این دیوارها رها نکرده است.
این روزها اینجا، در بند زنان زندان اوین مرتب در مورد لیست‌ها و آدم‌هایش بحث می‌کنیم، تردید و دودلی در مورد نام‌های ناشناخته و آشنایی که خاطره‌ی خوشی در اذهان ندارند. بحث بر سر رأی دادن به لیست کامل و یا …؟
می‌دانیم پس از ردصلاحیت‌های گسترده، آنچه که مانده خیرالموجودین است و باید اطمینان کرد به خرد جمعی که جز این چاره‌ای نیست. با وجود تمام محدودیت‌ها و سنگ‌اندازی‌های بدخواهان در انتخابات، باز هم به نظر می‌رسد هنوز مرهم درد مردم در صندوق‌های رأی است و آنقدر باید پای فشرد و حضور داشت تا روزی شاهد برگزاری انتخابات آزاد و سالم باشیم. به یاد دارم در یکی از روزهای بی‌قراری و خستگی، آقا مصطفی تاج‌زاده گفت آنقدر صبر کنید تا این میوه رسیده شود، آقا مصطفی تاکید می‌کرد عجله نکنید که تکرار تاریخ مصیبت‌بار است.
و من حالا باز هم در دو راهی‌های تاریخ زندگی سیاسی‌ام با زمزمه‌ی جمله میرحسین موسوی، که «امید بذر هویت ماست»، باز هم به صندوق‌های رأی و خرد جمعی اصلاح‌طلبان خصوصا سیدمحمد‌خاتمی، اطمینان می‌کنم و به پای صندوق رأی می‌روم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر