مهدی ابراهیمی ، متولد فروردین ۶۴ که مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی را در دانشگاه پیام نور تهران به اتمام رسانده، در حال حاضر در مناطق مرزی مشغول به کولبری است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، این کولبر جوان در مصاحبه ای با کردتودی از مشقت ها و دلایل انتخاب این شغل می گوید که متن کامل آن در پی می آید:
مهدی ابراهیمی اهل و ساکن روستای بیساران متولد فروردین ۶۴، مقطع کارشناسی را در دانشگاه پیام نور سنندج گذرانده و مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی را در دانشگاه پیام نور تهران به اتمام رسانده است. وی در جواب این سوال که آیا جهت کسب شغل مناسب تر و مرتبط با رشته تحصیلی، اقدامی انجام داده است، گفت: اقداماتی انجام داده ام ولی نه پیگیری قابل ملاحظه ای شده و نه جواب درستی گرفته ام. پارسال در همین زمینه خدمت نماینده مجلس آقای مرادی رفتم. ایشان نامه ای به وزارت کار و تعاون ارسال کردند. نامه را به اداره کار و تعاون استان ارجاع دادند. در استان هم بنده را به اداره تعاون شهرستان نزد آقای مهدی زاده فرستادند. ایشان گفت نامه را پیوست میکنم به گمرک مریوان، به گمرک مرز باشماق مراجعه کردم، در گمرک از بنده سوالاتی پرسیدند.
مهدی ابراهیمی از بازگو کردن وقایع آن زمان ناراحت بود و بازگو کردن جزئیات خاطر او آزرده کرده بود و در ادامه به خبرنگار ما گفت: در گمرک از بنده پرسیدند، از آشناهای آقای مرادی هستید؟ بنده در جواب گفتم با ایشان حرف زده ام و ایشان من را می شناسند و در همین حد با ایشان آشنایی دارم. گفتند برو خبرت میکنیم. بعداز مدتی هیچ خبری نشد. خودم پیگیری کردم و زنگ زدم. جواب دادند که اصلا هیچ نیرویی جذب نمیکنند.
وی ادامه داد: این همه دوندگی کردم و پیگیری های مختلف انجام دادم و نهایتا در یک روز با یک تلفن ۳۰ثانیه ای ختم به هیچ شد.
آیا به سراغ بانک ها و موسسات مالی برای اخذ تسهیلات رفته اید؟ ابراهیمی در پاسخ عنوان کرد: دی ماه پارسال برای اجرای طرح زنبورداری و گاوداری به صندوق تعاون رفته و درخواست وام کردم. آنجا هم جواب دادند که اعتبار ندارند. اردیبهشت امسال دوباره پیگیری کردم، ولی گفتند همچنان تخصیص اعتبار نشده و به این زودی هم خبری نیست.
از وی در مورد سختی های کولبری پرسیدیم. وی به طور مفصل وضعیت حال حاضر خود را توضیح داد و گفت: نزدیک به یک سال است که کولبری میکنم و در همین حین نیز به دنبال کار گشته ام. به سایت های کاریابی سر زدم، با شرکت ها و موسساتی در تهران تماس گرفتم، همه آنها بی نتیجه بود. در نهایت از سر اجبار همین کولبری را ادامه دادم. پدرم حدود ۹سال پیش درگذشت خرج خانواده (مادر و برادر کوچکترم) به دوش من بوده و خدارو شکر اصلا دست فقر دراز نکرده ایم. لقمه نانی بوده هرچند به قیمت سوختن و ساختن. در سالهای گذشته به دلایل امنیتی و موارد دیگر که مزید بر علت بود، تنها چیزی که به آن فکر نمی کردم کولبری بود می دانستم کاری واقعا سخت و خطرناک است. ولی اوضاع شغلی به شدت نامساعد بود. با خودم گفتم یک بار به صورت آزمایشی امتحان می کنم. اولین بار که رفتم تا سه روز نمی توانستم از جایم تکان بخورم، آنقدر بدنم خسته شده بود و کوفتگی های فراوان داشتم. بعد از آن دوباره مجبور شدم، چون پولی که به دست می آمد نقد بود و من خیلی به پول نقد نیازمند بودم.
وی ادامه داد: وضعیت کولبران قابل وصف نیست از سختی راه های به شدت ناهموار و سربالایی ها و سرازیری های وحشتاک، از گرسنگی و تشنگی و کار کردن و پیاده راه رفتن در ساعات نامتعارف روز،مثلا ساعات نیمه شب، گرفته تا خطر پرتگاه ها و گاها تیراندازی از طرف ماموران، همه اینها دست به دست هم داده اند تا پیدا کردن لقمه ای نان برای کولبر کابوس شود.
از او پرسیدیم در مقابل این همه سختی و مشقت، دستمزد و عایدی کولبران چقدر است. او در جواب گفت: کولبر قاچاقچی نیست کولبر به قول مسئولان بازرگان است ولی بازرگان بی سرمایه. روزانه بطور معمول حدود۸۰ تا۹۰هزار تومان درآمد کولبرهاست. روزانه ۳۵ تا ۴۵۵کیلوگرم بار حمل میکنیم و هزینه حمل بار برای هر کیلوگرم، ۶هزار تومان می باشد. ولی هر روز رفتن خیلی سخت و غیر قابل تحمل خواهد بود که به همین دلیل روی هم رفته روزی ۹۰ تا ۹۵ هزار تومان درآمد حاصل می شود. کولبر نه قاچاقچی غیرقانونی است و نه بازرگان قانونی. کولبر یک واسطه ی بازرگان است چون اگر قاچاق حمل کند دولت باتندی وشدت هرچه تمام تر برخورد خواهد کرد هرچند که در این زمان و وضعیت کنونی، شدت برخورد فرق دارد. در کل برای اختصاص یک واژه ملایم تر و بامسمی تر برای کولبر که قابل توجه است، می توان تاجر بی بضاعت یا بازاری گم نام بین المللی در جستجوی لقمه ای نان بدون حمایت ازطرف نهادهای بازرگانی بدون داشتن بیمه و بدون امنیت بادوام درحال کسب و کار، را در نظر گرفت.
وی در پایان با تاکید بر مشقت های کولبری و مشکلات مالی فراوان، از حقیقتی تلخ در زمینه تحصیلات و اوضاع شغلی و بی توجهی مسئولین سخن گفت. او گفت: اگر بنده از همان ابتدا کار و کارگری را پیشه خود می ساختم اکنون به جای ۲۰ سال درس خواندن و زحمت کشیدن، سرمایه اندکی داشتم. اما این حق من نیست. بنده اگر حتی شغلی با درآمد کمتر از کولبری سراغ داشتم، حتم بدانید کولبری را رها می کردم و سعی می کردم از دانش و درسی که خوانده ام بهره و استفاده بهینه بکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر