۱۳۹۵ بهمن ۱۱, دوشنبه

سفر با کولبران ایران؛ خرج خانواده هشت نفری با من است


Image result for ‫سفر با کولبران ایران؛ ‘خرج خانواده هشت نفری با من است‬‎

 مستند پیش رو به بررسی زندگی کولبران بعنوان کارگران مرزی می پرداز که از سویی ناچار به تن دادن به چنین شغلی هستند و از سویی به دلایل زیادی جان آنان همواره در معرض خطر است. هر ساله دهها تن از آنان توسط نیروهای مرزی به قتل می رسند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، مناطق کردنشین مرز ایران با کردستان عراق، یکی از توسعه نیافته‌ترین نقاط ایران است. روزانه صدها کولبر از مرزهای صعب‌العبور، برفی و یخ‌‎زده ایران می‌گذرند و برای کاسبی به کردستان عراق می‌روند.
سازمان‌های حقوق بشری کردستان می‌گویند ده‌ها تن از کولبران در راه کشته می‌شوند یا زیر بار سنگین می‌میرند.
مدتی پیش به یکی از نقاط مرزی رفتیم که از آنجا به ایران کالا حمل می‌شود. برای رسیدن به این اردوگاه مرزی بایستی از راه قاچاقچیان رفت. بارها خودرو شاسی‌بلند ما در برف و گل کوهستان گیر کرد.
ده‌ها وانت لندکروز کالا را از کردستان عراق به نقاط مرزی با ایران حمل می کنند. ده ها قلم کالا از لوازم اتومبیل گرفته تا پارچه، از مشروبات الکی تا پوشاک بچه در اردوگاه کاسبکاران عراقی دیده می‌شد.
ایران در برخی از نقاط بازارچه مرزی یا پیله‌وری باز کرده است. بسیاری تاجران که امکانات مالی دارند آنجا حجره دارند و با کردستان عراق معامله می کنند. گروهی از کولبران هستند مجوز حمل کالا دارند و در ماه چند بار بیشتر نمی توانند کالا حمل کنند. به همین جهت بیشتر کولبران از راه قاچاق به ایران باز می گردند.
ما به یکی از مناطق که مثلث مرزی کردستان عراق با ایران و ترکیه است رفتیم. صبح صدها کولبر از ایران، پیر و جوان، به این اردوگاه آمدند. در میان آنان از پسران نوجوان ۱۳ ساله تا پیرمرد ۷۰ ساله دیده می شد. برخی از مردان کهنسال با عصا راه می‌رفتند.
یکی از کولبران، خضر، پیرمردی هفتاد ساله بود که از منطقه پیرانشهر ایران به آنجا آمده بود. او با لهجه کردی به فارسی گفت “برای یک لقمه نان برا ی خانواده ام به اینجا آمده ام”. او داشت ۲۰ لاستیک خودرو سبک را می‌بست تا آن را به ایران حمل کند. “با حمل این بار صد هزار تومان برایم می ماند. آن طرف مرز پس از پرداخت اجاره موتور و ماشین، حدود ۶۰ تا ۷۰ هزارتومان دستم را می‌گیرد.”
خضر با عصا راه می رفت و فرم صورت او تغییر کرده بود. او گفت دو ماه پیش سکته کرده و حال عفونت و درد دندان به آن اضافه شده است. خضر گفت، “هر بار به دکتر می روم، می گویند باید ۱۵۰ میلیون تومان برای جراحی بدی. من هم این پول را ندارم. نمی توانم خودم را درست کنم”.
در اردوگاه ده ها کولبر بارهایشان را محکم می بستند. جوانی ۲۴ ساله مرا با نام صدا کرد و گفت من برنامه های شما را نگاه می کنم. برنامه پرگار بی‌بی‌سی را بسیار دوست دارم. نامش را نگفت. دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه ارومیه است. اما برای قاچاق کالا به کردستان عراق آمده بود. “دانشگاه هزینه دارد. پدرم معلول است و من پسر بزرگ خانواده ام. باید کمک خرجی برای شش برادر و خواهر باشم.”
تحریم‌های اقتصادی فشار بیشتری بر مناطق فقیر مرزی ایران داشته. تعداد معدودی کارخانه که در این شهرها بود بر اثر تحریم‌ها تعطیل شد. کولبران همگی از نبود کار شکایت داشتند و همه با هم می گفتند راه دیگری برای کاسبی در منطقه نیست.
برای بازگشت به ایران، کولبران راهی طولانی، مشکل و خطرناک پیش رو دارند. بعضی اوقات آنان با ماموران مرزی کنار می‌آیند و با پرداخت رشوه از مرز می‌گذرند. یکی از کولبران گفت گاهی فرماندهان پاسگاه های مرزی دلشان به حال کولبران می سوزد و به آنان اجازه عبور می دهند. اما برخی از فرماندهان “بی‌رحمانه” کولبران و اسب‌ها و قاطرهای آنان را به گلوله می‌بندند.
در یک سال گذشته ده‌ها کولبر با گلوله مستقیم نیروهای مرزی ایران کشته شده‌اند. راه بازگشت از میان میادین مین به جا مانده از دوران جنگ ایران و عراق می‌گذرد. بسیاری از کولبران در چند سال گذشته با مین کشته شده یا دست و پایشان را دست داده‌اند. بسیاری از آنان از صخره سقوط کرده یا در سرما زیر بارشان یخ زده اند.
کولبران از من خواستند بار خضر، همان کولبر ۷۰ ساله را امتحان کنم. بار او بیش از ۱۲۰ کیلو وزن داشت. با کمک چند نفر بارش را روی کولم گذاشتم. حتی نتوانستم یک قدم بردارم. زانوهایم داشت از استخوانهایم بیرون می زد. افتادم و زیر بار ماندم.
خضر با کمک کولبران بارش را بر کولش گذاشت. عصا در دست و نفس‌زنان راه کوهستان برفی را در پیش گرفت. در مسیر دید من چند بار افتاد. اما با کمک کولبران دیگر بلند شد.
برای جمهوری اسلامی ایران کولبرانی همچون خضر، اخلال‌گران اقتصادی هستند. اما برای خضر و هزاران کولبر دیگر، حمل کالا تنها راه امرار معاش آنها و خانواده‌هایشان است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر