بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و حقوق بشر که توسط رئیس زندان از دیدار با هیئت بازرسی زندان منع شده است طی نامه ای با عنوان وحشت مسئولین زندان از افشاگری های بهنام ابراهیم زاده به این موضوع پرداخته است. این زندانی در یکی از دیدارهای تیم بازرسی از زندان با مسئولین مربوطه در خصوص مشکلات خود و همبندیان سیاسی و همین طور مسائل و مشکلات عدیده زندانیان عادی صحبت کرده بود که به موجب آن به بندهای عادی زندان منتقل شد و در گذشته هم به افشاسازی تیم وارد کننده مواد مخدر در زندان پرداخته است و همین امر هم موجب اخراج افراد خاطی شده بود و در نهایت خودش هم برای مدتی به انفرادی منتقل شده بود.
متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:
وحشت مسئولین زندان رجایی شهر از افشاسازی های بهنام ابراهیم زاده در پی حضور محمد جواد لاریجانی رئیس ستاد حقوق بشر اسلامی و جهانگیری رئیس سازمان زندان ها در زندان رجایی شهر به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شدم، رئیس دستگاه قضایی و محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی و روحانی همواره از آزادی بیان و رعایت حقوق بشر سخن می گویند و ادعا دارند اگر در جامعه اعتماد نباشد کشور به ورطه پرتگاه کشیده می شود.
آیا آنها از خودشان نمی پرسند چرا ما را به زندان انداخته اند؟؟! آیا آنها می خواهند در داخل زندان هم ما را به سکوت وادارند؟؟ بله، آنها حتی در داخل زندان های خود هم عملا فضای سانسور را حاکم کرده اند و جلوی انتقاد و اعتراض زندانیان را می گیرند چرا که هر بار تیمی از هیئت های بازرسی وارد زندان می شوند به بهانه های مختلف زندانیان سیاسی که بر خلاف آیین نامه سازمان زندان ها در بندهای زندانیان عادی و خطرناک به سر می برند از بند خارج می کنند و به مکان هایی خارج از بند منتقل می کنند. عملا اجازه اعتراض به زندانی عادی هم نمی دهند از طرفی زندانیان عادی محکوم به قصاص و اعدام از ترس اجرای احکام خود و انتقال به بندهای دیگر جرات و شهامت هیچ گونه اعتراضی را ندارند.
در بازرسی روز چهارشنبه ۱۲ خردادماه جاری در پی ورود بازرسان قوه قضاییه و دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی محمد جواد لاریجانی و جهانگیری رئیس سازمان زندان ها و تیم همراهشان از زندان رجایی شهر و بند دو دارالقرآن که حیطه نمونه زندان رجایی شهر است، حضور من بهنام ابراهیم زاده و تنی دیگر از زندانیان سیاسی را در داخل بند برنتابیدند و بی شرمانه با عوام فریبی و دوز و کلک به دستور داریوش امیریان مدیر داخلی زندان و یوسف مردی رئیس حفاظت اطلاعات زندان در حالی که از انتقال به حفاظت مقاومت و مخالفت می کردم مرا با تهدید و زور به دفتر حفاظت اطلاعات زندان نزد جانشین حفاظت به نام عظیمی انتقال دادند تا عملا ما نتوانیم از نزدیک با مسئولان قضایی و محمد جواد لاریجانی و جهانگیری رئیس سازمان زندان ها دیدار و گفت و گویی داشته باشیم و از مشکلات عدیده زندان و مافیای ورود مواد مخدر توسط بعضی از مسئولان زندان خصوصا داریوش امیریان و بی حقوقی مطلقی که در مورد زندانیان رجایی شهر روا می شود و وضعیت پرونده قضایی خود و دیگر زندانیان و زمین گیر شدن ده ها زندانی به خاطر عدم رسیدگی پزشکی و مرگ مشکوک زندانیان و همین طور زندانیانی که حیثیت و کرامت آنها پیوسته به تحقیر آمیز ترین شکل ممکن لگد مال می شود و گاها به مدت دو روز آنها را در قرنطینه زندان و در پارک( زندانیانی که برای ملاقات شرعی، یا ملاقات حضوری و مرخصی می روند بعد از اتمام مرخصی و یا ملاقات در قرنطینه زندان و اتاقی که توسط یک مامور و دوربین زیر نظر است، به مدت دو روز منتقل و زیر نظر قرار می گیرند. این محل پارک نامیده می شود. برای آنکه زندانی نتواند چیزی در ملاقات ها از ملاقات کننده دریافت و یا از خارج از زندان به داخل بندها وارد کند در این محل فرد در زمان استفاده از سرویس بهداشتی با دوربین و مامور کاملا مورد نظر و کنترل قرار می گیرد که مطمئن شوند موادی در معده اش جاسازی نکرده است و یا همراه خود چیزی نیاورده است. در زمانی که زندانی در پارک نگهداری می شود داروهایی به او می خورانند که فرد دچار تهوع و بالا آاوردن شود) نگهداری می کنند و حتی استفاده از سرویس بهداشتی آنها را با مامور و دوربین زیر نظر می گیرند حرف و صحبتی به زبان نیاوریم.
آنها بی شرمانه ما را ربودند و در دفتر حفاظت اطلاعات زندانی کردند تا از کثافت کاری های اخلاقی و مافیای ورود مواد مخدر توسط باند داریوش امیریان مدیر داخلی زندان و سید نجم الدین حسینی مسئول سابق بند دو و خواهر زاده امیریان و برادر ایشان و سایر دارو دسته اش و تحریک زندانیان و به جان هم انداختن آنها و درگیری های خونین منجر به مرگ با خط دهی داریوش امیریان و مرگ چند زندانی از جمله بابک قیاسی، سیامک بنده لو، مهدی ایاذمهر، محمد جعفری، اصغر نصیری معروف به اصغر خارجی و ده ها زندانی دیگر و آنچه که در بندهای مخوف از جمله بند ۶ سالن ۳۰ – بند ۱۰ قرصی ها – بند هفت متادونی ها و بند پنج جوانان و توهین، زیر پا گذاشتن قوانین، بی حرمتی، ضرب و شتم و شکنجه مکرر زندانیان عادی توسط پاسدار بندها و شخص امیریان همراه با تحقیر و بسیاری موارد دیگر حرفی به میان نیاوریم. و یا از رفتار محمدی رئیس بند جوانان که زندانیان جوان را مورد ضرب و شتم شدید قرار می دهد و در ورود و پخش مواد مخدر در تیم امیریان همکاری دارد و لوازم زندانیان عادی که قصاص و اعدام می شوند به نفع خود مصادره می کند سخن نگوییم. تا از اعتراض به اعدام و قصاص همبندیانمان و اعدام و قصاص زندانیان جوان زیر ۲۵ سال در بند جوانان همچون جواد خرسند، مهدی رضایی، ایمان فاضلی، حسین محمدی، مسعود راغبی، محسن آقامحمدی، فرشاد بخشایش و شکنجه و اعتراف گیری اجباری بازداشت شدگان در آگاهی شاپور و نقد با پلیس فتا و ده ها مسئول دیگر و دادن احکام اعدام و قصاص هایی که تنها با علم قاضی به متهمان عادی تحمیل می کنند فشار و اذیت و آزار و تهدیدهای قاضی شهریاری رئیس جنایی و قضایی ناحیه ۲۷ تهران و خانواده زندانیان عادی و دادرسی های ناعادلانه و احکام ناعادلانه تر و در کل نقض فاحش حقوق بشر در دادگاه ها و زندان های ایران حرف و سخنی به میان نیاوریم.
فرجام سخن اینکه باید گفت مسئولان اگر در پی شنیدن مشکلات زندانیان نبودند پس برای چه به خود زحمت آمدن به زندان را دادند؟!! اینکه اگر مسئولان زندان و دستگاه قضایی حضور ما زندانیان سیاسی را در بندهای عادی بین زندانیان شرور و خطرناک که هیچ امنیت جانی هم نداریم برنمی تابند، چرا آشکارا قوانین اعمال شده سازمان زندان ها نوشته شده در ماده ۶۸ قانون تفکیک جرائم را دور می زنند و با وجود قانونی شدن جرم سیاسی که ما را از خیلی از امتیازاتی که یک زندانی سیاسی باید از آن برخوردار باشد محروم کرده اند و رعایت نمی کنند؟
آنها شاید بتوانند با دوز و کلک و اجبار ما را از دیدار با مسئولان قضایی سازمان زندان ها محروم کنند اما هرگز نمی توانند باورها، اندیشه، افکار و عقاید ما را از ما بگیرند و دور کنند. وحشت و نگرانی از بودن ما زندانیان سیاسی در بندهای عادی به خاطر اینکه مسئولان قضایی و زندان و رئیس ستاد حقوق بشر جواد لاریجانی که مدعی آزادی بیان و رعایت حقوق بشر ایران می باشد روبرو نشویم باید همه مسئولان دولت مردان خصوصا مسئولان زندان را به شرحی آشکار سر به زیر کنند.
بهنام ابراهیم زاده وبلاگ نویس، فعال کارگری و حقوق بشری – زندان رجایی شهر بند دو دارالقران- خردادماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر