علی جلالیان، پدر زینب جلالیان، زندانی سیاسی که از سال ۱۳۸۷ در زندان به سر میبرد، از بیماری ناخونک چشم در رنج است اما تا کنون هیچ اقدامی برای درمان وی صورت نگرفته است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، علی جلالیان ، پدر زینب جلالیان در مصاحبه با کمپین گفت « آخرین بار که زینب را دیدم وضعیت چشمانش خیلی بد بود. عملا دید چشمانش مختل شده و نیاز به جراحی و درمان در بیرون از زندان دارد. اما تاکنون چنین اجازهای ندادهاند. چندین بار درخواست مرخصی کردیم ، سند خواستند ، تهیه کردیم اما باز مرخصی ندادند در حالی که همه زندانیان از مرخصی استفاده میکنند اما زینب از مرخصی استعلاجی هم محروم است. خیلی مشکل است. همه جوانیاش دارد در زندان میگذرد و سلامتیاش هم در خطر است.»
او که بیش از دو ماه است با زینب جلالیان ملاقات نکرده، گفت: «من مریض هستم بیمارستان بودم و دو روز است به خانه بازگشتهام. به همین دلیل نتوانستهام برای ملاقات زینب بروم. مادرش هم پیر و مریض است و نمیتواند برود. برادرش هم اینجا نیست و عملا زینب بیش از دو ماه است که ملاقات نداشته. در این دو ماه حتی نتوانستهایم با زینب تلفنی حرف بزنیم. چندین بار زنگ زده و من نمیدانم چه مشکلی است که هر بار زنگ میزند تا میخواهیم حرف بزنیم تلفن قطع میشود. دوباره زنگ میزند دوباره قطع میشود. عملا از او بی خبر هستیم و با توجه به وضعیت چشمهایش که این اواخر دیگر روی بیناییاش تاثیر منفی گذاشته، نگران هستیم.»
آقای جلالیان گفت: «خودشان که به بیمارستانی در خارج از زندان نمیبرند. حداقل خواسته ما این است که مرخصی بدهند بتوانیم پیش متخصص ببریم. فقط هم که چشمهایش نیست. چند سال است که پیگیری کردیم به مسوولان گفتیم، مصاحبه کردیم و گفتیم که چشمهایش مشکل دارد، مشکل روده و گوارش دارد و نیاز به درمان دارد. چند سال است توی زندان درد می کشد و کسی توجهی نمیکند.»
امیرسالار داوودی، وکیل زینب جلالیان، مهرماه ۱۳۹۵ درباره وضعیت بیماری چشمهای موکلش گفته بود: «زینب از دو ناحیه چشم و وضعیت عمومی به نوعی رنج میبرد و مبتلا به یک بیماری است به اسم ناخونک که عبارت است از گوشت اضافهای که در سفیدی چشم ایجاد میشود در نتیجه آلودگی و دو روش درمانی دارد براساس آنچه که من شخصا پیگیری کردهام یک روش، درمان قطعی است که بحث عمل جراحی است که باید گوشت اضافی برداشته شود و ریشهاش از بین برود و دوم درمان مقطعی است. که صرفا کنترل کننده بیماری است و به نوعی از رشد بیماری جلوگیری میکند از طریق شستشو دادن چشم از طریق اشک مصنوعی و تمیز نگه داشتن چشم و کمتر کار کشیدن از چشم که این روش هم مستلزم این است که دائما و مرتبا اشک مصنوعی در اختیارش قرار دهند.»
آقای داوودی همچنین گفته بود که مرخصی زینب جلالیان را مشروط به مصاحبه تلوزیونی کردهاند. او گفته بود: «مساله این است که نگاهشان به زینب نگاه امنیتی است و فکر میکنند که احتمالا باید امتیازات لازم را از زینب بگیرند فکر میکنند به قدر کافی باید زینب را خلع سلاح کنند به زعم خودشان و بعد موجبات آزادیاش را فراهم کنند. هرچند من فکر میکنم اگر زینب حتی به خواستههای آنها هم تن در بدهد باز هم موجبات آزادیاش فراهم نخواهد شد.»
اگرچه آییننامه سازمان زندانهای ایران چک ماهانه زندانیان در بهداری و اعزام به بیمارستان خارج از زندان را پیشبینی کرده است ولی به دلیل دخالت نهادهای امنیتی، مجوز اعزام زندانیان سیاسی و عقیدتی صرفا با اجازه دادستانی و طی یک فرایند طولانی ممکن است که به ویژه در بیماریهای خطرناک، شانس تشخیص زودهنگام را کاهش میدهد.
ماده ١٠٣ آیین نامه سازمان زندانها میگوید: «تا جایی که امکانپذیر است باید ترتیبی اتخاذ شود که احتیاجهای درمانی و بهداشتی محکومان بیمار در داخل موسسه یا زندان تأمین شود تا به انتقال محکوم به خارج از زندان نیازی نباشد. با این همه در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تایید بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان و موافقت قاضی ناظر باشد. در موارد فوری محکوم بیمار به دستور پزشک یا بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان یا جانشین او به بیمارستان اعزام میگردد و مراتب باید در اسرع وقت به صورت کتبی به قاضی ناظر گزارش شود.»
زینب جلالیان، متولد سال ۱۳۶۱، زندانی کرد از سال ۱۳۸۷ در زندان به سر میبرد، به حبس ابد محکوم شده و در زندان خوی، یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی، زندانی است. خانم جلالیان بیش از ۱۰ سال است که از مرخصی محروم است. او در سال ۱۳۸۶ بازداشت و در سال ۱۳۸۸ به اتهام خروج غیر قانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه از طریق عضویت در پژاک به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تایید شد اما پس از پیگیری های وکلای او، حکم خانم جلالیان با یک درجه تخفیف مورد عفو قرار گرفته و تبدیل به حبس ابد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر