۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

بهترین تفریح سلول انفرادی، حمام یا غذا خوردن است


سلول انفرادی

سلول انفرادی وحشتناک ترین بخش هر بازداشت است، آن قدر که برای رهایی از دهشت و سکوتی که وجودت را می جود، آرزومند حضور بازجویت می شوی، همان بازجویی که تحت فشارت می گذارد و تحقیرت می کند. یکی از بزرگترین مشکلات انفرادی، مسئله قضای حاجت است. زندانبان از مسئله دستشویی رفتن و رفع حاجتت، برای فشار بیشتر بهره می برند، تو پشت در آهنی می کوبی و اصرار می کنی برای توالت رفتن و هیچ کس جوابگو نیست. این روایت ها را بارها از زبان زندانیانی که درباره تجربه سلول انفرادی با آنها حرف زده بودم، شنیده ام، تجربه های مشترک و تلخ.
« هادی»، زندانی ساکن اوین می گوید روزهای آخر سلول انفرادی تمرکز و قدرت تخیلش را از دست داده بود: « احساس می کردم هیچ اثری از خودم، اسمم و هویتم باقی نمانده، تمام ذهنم درگیر این بود که هیچ کس بیرون از این چهاردیواری من را به خاطر ندارد. خیال می کردم حتی مادرم هم مرا فراموش کرده است. روزهای اول با تجسم و بازخوانی اتفاقات گذشته یا رویاهایم و آنچه دلم می خواست رخ بدهد، روزهایم را می گذراندم. نهار بدبویی را که از دریچه داخل سلول می گذاشتند را با خیال غذای رنگین و بی نظیر مادرم می خوردم، به تمام درزها و لکه ها و کلمات روی دیوار خو کرده بودم اما روزهای آخر بارها به ذهنم رسید قلم و کاغذ بخواهم و به همه آن چیزهایی که حقیقت نداشت، اعتراف کنم. »
وقتی یک زندانی امنیتی یا سیاسی دستگیر می شود، ماموران لباس شخصی یا پلیس امنیت او را به بند ویژه امنیتی تحویل می دهند و افسر نگهبان زندان، طبق روال همیشه، متهم را در یک سلول انفرادی جا می دهد. بر اساس آیین نامه سازمان زندان ها نگهداری متهمان در سلول انفرادی فقط به حکم شورای طبقه بندی زندان ها و آنهم با هدف تنبیه، امکان پذیر است و در صورتی باید اجرا شود که فرد زندانی در محیط زندان مرتکب نوعی تخلف شده باشد. با این حال چنین قاعده ای معمولا رعایت نمی شود.
در آیین نامه سازمان زندان ها، انفرادی به عنوان جریمه ای برای تخلفات زندانی در نظر گرفته شده و حداکثر مدت برای اعمال این جریمه، سه هفته اعلام شده ولی برخی زندانی ها از اقامت چندین ماهه و حتی چند ساله شان در انفرادی ، روایت های تلخی دارند.
«محسن» از زندانیانی است که طعم سلول های انفرادی را بارها در زندان های مختلف چشیده است: «سلول های انفرادی برای زندانی سیاسی، به عنوان ابزار ترساندن ، تحت فشار قرار دادن و اجبارش برای اعترافات دروغین استفاده می شود. اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم در طول مدت زمانی که ساکن انفرادی بودم ارتباطم با دنیای خارج و جامعه کاملا قطع شده بود و این طور به من القا می شد که هیچ پناه و یاوری ندارم و تنهای تنها هستم. بارها می شد که از ته دل گریه می کردم. تنها تفریح و کار ما در اتاق انفرادی رفتن به حمام روزانه بود. گاهی آن را هم سخت می گرفتند و هر روز ما را به حمام نمی برند، اگر هم می بردند، ده دقیقه بیشتر به ما فرصت نمی دادند. اما جای شکر همین هم باقی بود چون از زندانی های قدیمی تر در مورد انفرادی های دهه شصت شنیده بودم و اینکه گاهی تا ماه های متمادی رنگ حمام و نور را به خودشان نمی دیده اند.»
در زندان اوین بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و همینطور بند سپاه که با نام بند دو الف شناخته می شوند، بندهای انفرادی اند که سلول های عمومی چند نفره هم دارند و بعد از طی مراحل اولیه بازجویی، کسانی که متهم به انجام جرم مشترک یا مشابه ای هستند را پس از تحقیقات مقدماتی در آنجا نگهداری می کنند تا زمانی که بازپرسی شان تمام شود یا با تودیع وثیقه آزاد شوند.
در زندان رجایی شهر هم بندی موسوم به بند سپاه وجود دارد که فقط اسم اش بند سپاه است و وزارت اطلاعات آن را اداره می کند. بعد از تحویل گرفتن وسایل همراه متهم و سپردن آنها به انبار البسه بند انفرادی، متهم را با قرار موقت به داخل سلول انفرادی اش هدایت می کنند. بازپرس های پرونده، برگه های اعزام به انفرادی و تمدید مدت انفرادی زندانیان را امضا می کنند و دستور قضائی را آنها با هماهنگی وزارت اطلاعات یا سپاه انجام می شود.
محسن می گوید بند انفرادی یک نکته مثبت هم دارد: « به شهادت همه زندانی هایی که انفرادی را تجربه کرده اند، کیفیت غذای بندهای انفرادی واقعا خوب است گرچه در بند ۲۰۹ کمیت غذا کاهش یافته اما چون غذای رستوران را اعضا و کارکنان وزارت خانه سفارش می دهند، از همان غذا هم برای زندانی محبوس در بند انفرادی سفارش می دهند. غذا در  ظرف های یکبار مصرف سرو می شود به همین دلیل هم خوردن غذا و انتظار کشیدن برای رسیدن موعد نهار و شام در سلول انفرادی یکی از لذت بخش ترین تفریحات آنجا محسوب می شود. تصورش را بکنید زندانی در چه شرایط دهشتباری به لحاظ روحی نگهداری می شود که غذا خوردن برایش تبدیل به بزرگترین تفریح روزانه می شود. »
به گفته ی هادی «انفرادی قبر جسم و بهشت تخیل ذهن است، حس بلاتکلیفی اش آزار دهنده است و اینکه بعد از تشکیل پرونده با چهار شماره اول ۱۳۵۴ که مخصوص زندان اوین است و ارسال پرونده ات به دادگاه ، چه خواهد شد و سرنوشتتت به کجا ختم خواهد شد؟»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر