۱۸ سال بعد از قتلهای سیاسی و زنجیرهای منتهی به پاییز ۷۷ در ایران، عاملان و آمران قتلها آزاد هستند و پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر، از کشتهشدگان این قتلها، به دادسرای اوین احضار شده است. دستگاه قضایی هیچ توضیح رسمیای درباره این احضار و اتهامهای احتمالی منتسب به خانم فروهر نداده و برگزاری بزرگداشت برای قربانیان این قتلها در ایران ممنوع است. همچنین روزنامهنگاران و وکیلان پیگیر پرونده این قتلها در طول ۱۸ سال گذشته زندانی شدهاند و تحت فشار قرار گرفتهاند.
اینها همه در حالیست که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سه ماه بعد از افشای این قتلها در نماز جمعه ۱۸ دی ماه ۱۳۷۷ اطلاعیه وزارت اطلاعات مبنی بر پذیرش مسولیت چهار قتل سیاسی را «اطلاعیه شجاعانه وزارت اطلاعات» خوانده و گفته بود: «این قتلهایى که اتفاق افتاد حوادثى بسیار بد، زشت، نفرتآور و حقیقتا در خور محکوم کردن بود. کسانى که اینها را محکوم کردند، به جا محکوم کردند. اینها علاوه بر اینکه قتل بود، جنایت بود؛ با روشهاى بد و غیرقانونى بود.»
سرکوب وکیلان به جای پیگرد متهمان
آنچه در ادامه ماجراهای مربوط به پیگیری قتلهای زنجیرهای رخ داد اما در عمل اینگونه بود که افشاگران و پیگیری کنندگان پرونده این قتلها تحت پیگرد قرار گرفتند. از سوی دیگر پرونده قتلها به چهار قتل داریوش و پروانه فروهر، رهبران حزب ملت ایران و محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، اعضای کانون نویسندگان ایران نماند.
عوامل اجرایی قتلها در دادگاه نظامی تهران محاکمه شدند اما آمران قتلها مورد بازخواست قرار نگرفتند.
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای به رادیو زمانه میگوید که این پرونده به سرانجامی نرسید اما «حداقل کاری که انجام شد این بود که گم و لوث نشد بلکه صورت مسأله مطرح و به جامعه ابلاغ شد. به این ترتیب مانند بسیاری از مسائل دیگری از همین دست در تاریخ معاصر ایران، اگر موجباتی فراهم شود ابعاد مختلف آن باز و دادرسی خواهد شد.»
زرافشان، آذر ماه سال ۷۹ و حدود ۱۰ روز پیش از برگزاری دادگاه عوامل اجرایی قتلها به اتهام «افشای اسرار پرونده و تشویش اذهان عمومی» بازداشت شد. او میگوید که علت بازداشتش پیگیری پرونده قتلهای زنجیرهای بوده و این موضوع صراحتا به او گفته شده است: «قبل از بازداشت بارها به صورت تلفنی و حضوری، مستقیم و غیرمستقیم تهدید میکردند که از پرونده کنار بروید. حتی مرحوم {محمد هادی} مروی که معاون وقت قوه قضاییه بود {محمد هادی مروی، معاون اول محمود هاشمی شاهرودی در قوه قضاییه بود که ۱۸ شهریور ۱۳۸۶ درگذشت} البته با لحن مشفقانه و دوستانه به من گفت که خواب سنگینی برایت دیدهاند و ۱۰ سال برایت آب میخورد و ای کاش میتوانستم بگویم امروز صبح که میآمدم، توی ماشین چه کسی بود و به من که معاون قوه قضاییه هستم میگفت از این پرونده بکشید بیرون.»
تهدید کسانی که پیگیر پرونده قتلهای زنجیرهای بودند تا سطح رییس قوه قضاییه هم رسیده بود. ناصر زرافشان میگوید: «اتاق معاون و رییس قوه قضاییه مقابل هم است. آقای {محمود هاشمی} شاهرودی بر حسب تصادف یا سناریو آمد و با لحنی متفاوت با لحن آقای مروی به من گفت که مسأله باید جمع شود. گفتم من وکیل اولیای دم در پرونده هستم و کار حرفهای وکالتیام را میکنم. اقاریر صریحی در پرونده از ناحیه عوامل قتلها وجود دارد مبنی بر اینکه قتلها بسیار بیشتر از این چهارتاست. قانون صراحتا میگوید وقتی قاضی به یک پروندهای رسیدگی میکند اگر برحسب تصادف به جرم یا جرایم دیگری برخورد کرد مکلف به شروع رسیدگیست و در همین پرونده ابتر که بسیاری از صفحاتش برداشته شده، اقاریر بسیار مفصلی وجود دارد. چرا رسیدگی نمیشود؟ این بحث حقوقی و قانونیست و هیچ جنبه دیگری ندارد. آقای شاهرودی از من پرسید با چه وسیلهای آمدی؟ فکر کردم نظرش این است که وسیلهای بدهند. تشکر کردم گفتم وسیله هست. با ماشین خودم آمدهام. گفت اگر الان رفتی و در ماشینت تریاک بود چه میکنی؟ صحبت تند شد و آمدم. بعد هم که بازداشت شدم تحت عنوان افشای اسرار دولتی. مصاحبهها درباره پرونده که انجام وظیفه حرفهای وکالتی من بود را گفتند افشای اسرار دولتی و پنج سال زندان دادند.»
اما این تنها ناصر زرافشان نبود که به دلیل پیگیری قتلهای سیاسی در ایران زندانی شد.
شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه نوبل صلح و دیگر وکیل خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای هم با محدودیتهای بسیاری مواجه شد. او در گفتوگو با رسانههای مختلف اعلام کرده بود که در هنگام خواندن پرونده قتلهای زنجیرهای به نام خود به عنوان کسی که قرار بود کشته شود برخورده است: «هنگامی که من به وکالت از طرف خانواده شادروانان داریوش وپروانه فروهر در پرونده قتلهای زنجیرهای دخالت میکردم، هنگام خواندن پرونده متوجه شدم که یکی از متهمین قتلها در تعریف برنامههای آتی خود به بازپرس عنوان کرده بود که نفر بعدی که میبایستی کشته میشد شیرین عبادی بود. به وزیر وقت اطلاعات هم گزارش داده بودند و ایشان موافقت کرده بود که برنامه ترور من را انجام بدهند، اما توصیه کرده بود که این برنامه بعد از ماه رمضان جمع شود. در این فاصله با پافشاری آقای {محمد} خاتمی، رییس جمهوری وقت، متهمان دستگیر شده بودند و من خوشبختانه به صورت معجزهآسایی زنده ماندم.»
رسانههای افشا کننده سرکوب شدند
روزنامههای سلام، خرداد و صبح امروز، سه روزنامهای که نقشی اساسی در افشای قتلها داشتند توقیف و روزنامهنگاران پیگیر این پرونده هم زندانی شدند.
سعید حجاریان، مدیر مسئول روزنامه صبح امروز در اسفند ماه ۱۳۷۸ از سوی سعید عسگر از نیروهای بسیج هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد. هر چند این ترور ناکام ماند اما حجاریان قدرت تکلم و توانایی راه رفتن را از دست داد.
عبدالله نوری، مدیر مسئول روزنامه خرداد بازداشت و از سوی دادگاه ویژه روحانیت به پنج سال زندان محکوم شد. او در جلسه دادگاه روزنامه خرداد اعلام کرد: «آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتلها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت (قربانعلی دری نجف آبادی) است که هم قدرت داشته و هم ظاهراً فتوا صادر کرده. از نظر ما وزیر اطلاعات وقت باید بهخاطر قتلها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداخته است …. آیا تلاش نشد که پرونده قتلها در حد چند پرسنل عادی اطلاعات باقی بماند؟ آیا طرح اولیه آن نبود که نقش عاملان بر ملا نشود؟ آیا همه کوششهای فعلی صرف این نمیشود که مسأله از سعید امامی فراتر نرود و مسأله قتلها به همان چهار مقتول محدود بماند؟ … وقتی در سالهای گذشته بسیاری قتلهای مشکوک مسکوت گذاشته شد …، وقتی برخی دانشمندان شیعه و سنی به دلایل نامعلوم از بین رفتند، چهطور در برابر همه این فجایع کسی اعتراض و پیگیری نکرد؟ … اما حال که محفل مطبوعات رسوایی محفلنشینان را به صدا درآوردهاند، برخی درصدد پاک کردن صورت مسأله هستند.»
اکبر گنجی و عمادالدین باقی، دو روزنامهنگار دیگری که نقشی مهم در افشای مسائل مربوط به قتلهای زنجیرهای ایفا کردند هم زندانی شدند. اکبر گنجی علاوه بر مقالات متعدد در روزنامهها، کتابهای تاریکخانه اشباح و عالیجناب سرخپوش را نوشت و در اردیبهشت ماه ۱۳۷۹ بازداشت شد. او به ۱۰ سال زندان و تبعید به بشاگرد محکوم شده بود و بیش از شش سال را در زندان گذراند.
عمادالدین باقی هم در رسانهها مقالات متعددی درباره قتلهای زنجیرهای نوشت و کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» را درباره قتلها منتشر کرد.
او از هفتم خرداد ماه ۱۳۷۹ تا ۱۸ بهمن ماه ۱۳۸۱ زندانی بود. این دو روزنامهنگار در سالهای بعد باز هم زندانی شدند.
حمید کاویانی، دبیر سرویس سیاسی روزنامههای خرداد و همبستگی دیگر روزنامهنگار پیگیر قتلهای زنجیرهای بود و در این زمینه کتاب «در جستوجوی محفل جنایتکاران» را نوشت. او در سال ۱۳۷۹ مدتی مفقود شد و بعد از آزادی در بخش روانی بیمارستان امام خمینی در تهران بستری شد.
حالا، ۱۸ سال بعد از قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ و همزمان با سالگرد این قتلها، پرستو فروهر، دختر داریوش و پروانه فروهر به دادسرای اوین احضار شده است. خانم فروهر هنرمند ساکن آلمان است که هر سال همزمان با سالروز قتل پدر و مادرش برای برگزاری مراسم بزرگداشت آنها به ایران سفر میکند، هر چند که سالهاست برگزاری هر گونه مراسمی برای آنها در ایران ممنوع است:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر