۱۳۹۵ آبان ۲۴, دوشنبه

مرد ۶۵ ساله در دادگاه: دخترم را کشتم چون می خواست هنرپیشه شود


خودکشی

صبح روز دوشنبه پرونده مردی ۶۵ ساله، به این دلیل این که دخترش می خواست هنرپیشه شود و او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود در دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از اعتماد، مادر مقتوله پیش از این رضایت بی قید و شرط خود را اعلام کرده بود. همچنین از آنجا که براساس قانون مجازات اسلامی، اگر پدری مرتکب قتل فرزندش شود، به قصاص محکوم نخواهد شد بنابراین قضات دادگاه به جنبه عمومی جرم او رسیدگی می‌کنند که می‌تواند از سه تا ١٠ سال حبس برای متهم در پی داشته باشد.
قاضی زالی در جلسه دادگاه از او پرسید: «ارتباط شما با دخترتان چطور بود و با چه انگیزه‌ای او را کشتی؟» او اعتراف کرده نیمه شب اردیبهشت ٩٣، وقتی دخترش خواب بود، به آرامی به او نزدیک شد، پتو را از رویش برداشت و وقتی ضربه اول را در خواب به دخترم زدم، او فرار کرد تا به اتاق برادرش برود اما جلوی دهانش را گرفتم و ضربه‌ای دیگر وارد کردم. کشته که شد، تلفن را برداشتم و به یکی از آشنایانم زنگ زدم تا خودم را معرفی کنم. چند دقیقه بعد ماموران خودشان را رساندند. در این مدت زن متهم از او طلاق گرفته و پسرش نیز حاضر نشد در جلسه حاضر شود. سپس ادامه داد: «داستان این قتل طی ٢٢ سال شکل گرفت. من دو پسر و یک دختر (مقتول) داشتم که یکی از پسرهایم وقتی ١٨ سال داشت در شیراز تصادف کرد و مرد. شرکتی در یکی از استان‌ها داشتم و مجبور بودم مدام در سفر باشم طوری که بعضی وقت‌ها ۴٠ روز یک‌بار به خانه می‌آمدم و کمتر بالای سر دخترم بودم. او راه راست را انتخاب نکرد. یک بار با پسری گرفته بودنش. سند گذاشتم بیرون آمد. چند روز گذشت، گفت می‌خواهم بازیگر شوم. گفتم پدربزرگ تو آدم بزرگی بوده و همه او را می‌شناسند. اگر بازیگر شوی من چطور سرم را در محله بالا بگیرم؟!»
«چند روز که از این داستان گذشت، دخترم رفته بود حمام. مدتی بعد، احساس کردم صدای آب دوش خیلی یکنواخت است. به همسرم گفتم. رفتیم دیدیم در وان افتاده و خون دور و برش را گرفته. رگش را زده بود چون من نگذاشته بودم برود فیلم بازی کند. با اصرار مادرش اجازه دادم. دو روز رفت اما شب سوم خانه نیامد. وقتی برگشت، گفتم دیگر نمی‌گذارم بروی که اینبار هم قرص خورد و خودکشی کرد. چند روز در بیمارستان لقمان بستری بود. یکهو شش ماه ناپدید شد و خانه نیامد. همه این مسائل ادامه داشت تا اینکه روز حادثه، نمی‌دانم چه شد که آن اتفاق افتاد. من هیچ چیزی از آن دقیقه‌ها یادم نمی‌آید. هرچه که در آگاهی اعتراف کردم، بقیه به من گفتند.»
سپس قاضی اسلامی از متهم پرسید «تو گفتی دخترت فاسد بوده برای همین او را کشتی اما هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا ارایه نکردی. قضات می‌توانند براساس قانون، تا١٠ سال حبس به تو بدهند. چه تضمینی است که اگر آزاد شوی، دوباره مرتکب قتل نمی‌شوی؟ چرا آن زمان به قانون مراجعه نکردی و خودت عمل کردی؟» متهم چند بار میان حرف قاضی پرید و سرانجام گفت: «پس از آن حادثه، شب‌ها نمی‌توانم بخوابم و پشیمانم. از شما می‌خواهم در حکمم تخفیف قایل شوید.» در پایان قضات وارد شور شدند تا رای نهایی را صادر کنند.

۱ نظر:

  1. آخوندهاي دزد و دجال و جنايتكار درايران مشغول كشتار مردم هستند ديگر انسانيت و انسان و ارزش جان يك زن به فراموشي سپرده شده است ، انشاالله روزي برسد كه فرهنگ مردم ما تغييركند و بدانندكه هر انسان آزاد است كه شغل و ........... خود را انتخاب كند و مجبور نشود جانش را براي كاري كه دوست دارد بدهد و چنين قانون و قاضي نيز عمرشان به سر ميرسد.

    پاسخحذف