نوزاد سه ماهه یک زن معتاد به بهزیستی سپرده شد. این زن علاوه بر آنکه به فرزندش مواد مخدر میداد، هر بار که کودکش گریه میکرد با کف دست به صورت او میکوبید و بارها با آتش سیگار کف پاهای بچهاش را سوزانده بود. نوزاد به مدت چهار روز برای سم زدایی و ترک اعتیاد بستری شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، نوزاد معتاد به دنیا می آید و پس از تولد باز هم به او ماده مخدر داده میشود، مادر دائم او را مورد ضرب و شتم قرار داده و این طور به نظر میرسد که تمام بدیهای دنیا سهم یک نوزاد شده است.
عسل فقط ۳ ماه داشت و معتاد به دنیا آمده بود اما برای دوری از آزار و اذیتهای هر روز مادرش به سازمان بهزیستی واگذار شد تا دیگر به دلیل گریههای کودکانهاش، کتک نخورد.
او بعد از تولد توسط مادر کارتن خوابش مرتب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بارها از طرف مادر شکنجه شده است. هنوز رد دستهای سنگین مادر بر صورت معصوم «عسل» خود نمایی میکند و کف پاهای او که با سیگار سوزانده شده نیز به خوبی گویای شکنجههایی است که در روزهای ابتدایی تولدش تجربه کرده است.
مادر کودک ۳ ماهه، در شرایطی که تمام امکانات در اختیارش قرار گرفته بود، باز هم اقدام به ترک نکرد و در این شرایط به کتک زدن نوزاد و خوراندن شیره به او پرداخت. اینها بخشی از صحبتهای مطرح شده از سوی مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین است.
محبوبه حُسن به بیان جزئیات زندگی کوتاه عسل با مادرش نرگس پرداخته است.
وی در این رابطه میگوید: “مادر عسل در یکی از بیمارستانهای دولتی در جنوب تهران وضع حمل کرد اما به این خاطر که بی خانمان بود و شرایط مناسبی نداشت، از طرف بیمارستان به موسسه معرفی شد”.
این مددکار اجتماعی میافزاید: “وقتی برای بررسی وضعیت مادر به همراه یک مددکار دیگر به بیمارستان رسیدیم، زن زایمان کرده بود. اسمش در اطلاعات بیمارستان نرگس – م ثبت شده بود و میگفت هیچ کس را ندارد. او به ما گفت که ۳۴ساله است و وقتی ۱۴سالش بوده، پدر و مادر فقیرش،او را به همسری پیرمردی درآوردهاند. از آن پیرمرد صاحب دختری شده ولی بعد از مدتی طلاق گرفته و به تهران آمده است. خانوادهاش از آن به بعد طردش کردهاند و البته که توانایی حمایت از او را هم ندارند”.
وی با اشاره به سوابق مادر نوزاد میگوید: “نرگس در تهران دست به هر کاری زده و دزدی و خفت گیری هم از جمله اقدامات خلاف او است. نرگس بیش از ۱۴ سال است که به شیشه اعتیاد دارد و همسر فعلی اش نیز به علت حمل ماده مخدر شیشه اکنون در زندان به سر میبرد”.
حسن در خصوص اعترافات مادر نوزاد به چگونگی ازدواج با همسر دومش میگوید: “نرگس میگفت یک شب که همراه دوستش برای خفت گیری به خانهای قدیمی در تهران رفته بود با مردی آشنا میشود. ۲ مرد پای بساط نشسته بودند که نرگس و دوستش سر میرسند. پس از آن با تهدید چاقو، پولها و مواد مخدر مردهای معتاد را میگیرند و می روند. یکی از مردها عاشق نرگس میشود و به دنبال او می رود. آن دو در نهایت با یکدیگر ازدواج میکنند”.
وی میافزاید: “درست زمانی که نرگس باردار میشود، پدر بچه به جرم حمل شیشه به زندان می افتد و پس از آن نرگس در شرایطی که تنها بوده نوزاد خود را به دنیا می آورد”.
این مددکار اجتماعی با اشاره به انتقال نوزاد و مادرش به یک مسافرخانه میگوید: “پس از بررسی وضعیت نرگس، تلاش کردیم او و نوزادش به مسافرخانه منتقل شوند اما پس از آن نیز متوجه شدیم که علائم اعتیاد در مادر دیده می شود. او به محض گریه کردن نوزاد، با دست سنگینش توی صورت نوزاد میکوبید و به خوبی جای کبودی روی گونه نوزاد و جای سیگار کف پاهایش دیده می شد”.
حسن می افزاید: “علائم واضحی از معتاد کردن بچه نیز مشاهده می شد. کودک ۳ماهه، دائم خمار بود و مادر که حوصله گریههای نوزاد را نداشت، شیره به خورد او می داد”.
وی در رابطه با انتقال نوزاد سه ماهه به سازمان بهزیستی کشور می گوید: “پس از بررسی شرایط، نوازد با هماهنگی مقام قضایی و اقدام کلانتری ١٣٢ نبرد از مادر معتاد جدا شد و قبل از تحویل به بهزیستی نوزاد به مدت ۴ روز برای سم زدایی در بیمارستان بستری شد”.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر