با گذشت ۲۴ سال از مدت حبس محمد نظری زندانی سیاسی که به حبس ابد محکوم شده کماکان به درخواست های او بخصوص دادرسی مجدد بر اساس اصلاح قانون سال ۹۲ که میتواند در تغییر شرایط یا مدت حبس این زندانی موثر باشد رسیدگی نشده است، گلرخ ایرایی و مریم اکبری منفرد ، دو فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان اوین در واکنش به همین موضوع طی نامهای خواستار رسیدگی به وضعیت محمد نظری و آزادی این زندانی از بند شدند.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد نظری، زندانی سیاسی و بیمار محبوس در زندان رجایی شهر کرج که ۲۴ سال عمر خود را در زندان گذرانده با اینحال چشم انداز روشنی برای پایان حبس او دیده نمی شود، این زندانی در سال ۷۳ به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف نظام بازداشت شد. او درحالیکه اتهام وارده را رد کرده بود نخست به اعدام محکوم شد که این حکم بعد از گذشت ۵ سال به تحمل حبس ابد تقلیل یافت.
محمد نظری که از بیماری قلبی و دیسک کمر رنج میبرد، نزدیک به ۲۴ است که بدون مرخصی و عدم رسیدگی پزشکی در زندان مانده است.
آقای نظری که به تازگی به زندان ارومیه منتقل شده است در ۲۴ ساله گذشته علیرغم مشکلات جسمی خود نتوانسته از مرخصی استعلاجی استفاده کند.
گلرخ ابراهیمی ایرایی و مریم اکبری منفرد طی نامه ای خواستار بهبودی شرایط در بندان و آزادی این زندانی سیاسی شدند. متن کامل نامه این فعالان حقوق بشر زندانی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید:
نه نای حرف زدن داشت و نه حتی توان گشودن چشم هایش را. میدانیم در این جغرافیا نباید انسانیت را بجوئیم که سال ها پیش مرده است و بر مرده ی آن، بر دستان قتال بوسه های مچکرانه زده شد.
محمد نظری از زمانیکه هاشمی رفسجانی بر مسند تیکیه زده بود در سیاه چال است، تمام دوره ی ریاست جمهوری محمد خاتمی و نیز تمامی دوره ی ریاست جمهوری احمدی نژاد را و حالا در نیمه ی حکومت روحانی، در میانه وزش اعتدال! و یورش امید! بر وجودمان، هنوز بدون هیچ توضیحی، بدون ادله و مستنداتی در بند است.
او که نه حکم حبس ابد دارد و نه هیچ حکم مشخصی.
و این در حالی است که حتی شرورترین جنایتکارانی که محکوم به حبس ابد بوده اند بعد از ۱۵ یا ۲۰ سال از زندان آزاد میشوند.
البته این خاص کشور های متمدن یا حاکمیت هایی است که دست کم با مردم خود متمدنانه برخورد میکنند.
محمد نظری در جنایات آنان و سکوت ما و بی تفاوتی جامعه ای که شاید سراشیبی سقوط از انسانیت را به قعر طی میکند بعد از سالها فریادی شده است تا بدانیم آنان که ژست جمهوری و دموکراسی و دیانت و اعتدال گرفته اند و پله های سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری را بالا و پایین می روند و ادعاهای کذب از رعایت حقوق بشر در کشور سر میدهند و گزارشات نقض حقوق بشر ارائه شده را زیر سوال میبرند طبل توخالی پر سرو صدایی هستند که وقیحانه ما و این توان مثال زدنی مان برای سکوت در برابر جنایات عریان پیرامونمان را به سخره گرفتند
فعالین سیاسی که فرای عقایدشان استبداد را تاب نمی آورند و بیش از پرچم حزب و گروهی که به آن وابسته اند آزادی خواهند و فعالین حقوق بشری که فریادهای بی صدای محمد نظری را شنیده اند، صدای او باشند.
شاید مرگ بیش از این امانش ندهد و یقینا زندگی به او لبخندی دوباره نخواهد زد.
اما تلاش های ما میتواند گامی باشد برای گشودن درهای سیاه چال هایی که همین جا، زیر آسمان همین شهر دود گرفته، سالهاست بر هم مهر و موم شده اند و هیچ کلیدی، هیچ کلیدی ختی کلید مچکران مکار نیز قصد گشودنش را نخواهد کرد.
انتشار خبر شکستن اعتصاب غذای محمد نظری اگر موجب کاهش حمایت ها از جنایت صورت گرفته در حق وی شود و اگر با اعلام شکستن اعتصاب، دوباره در کنج سیاه چال های استبداد رهایش کنیم به این معناست که ما تنها زمانی که زندانیان را در بستر مرگ یافتیم یادشان میکنیم و پس از آن بی تفاوت به سرانجام کار رهایشان میکنیم.
اما هدف از اعتصاب غذا و هدف از زندانیان سیاسی چیز دیگری است.
اگر به محمد نظری وعده ی آزادی داده اند، اگر به واقع اعتصاب اش را پس از این همه روز شکسته است، ما که در حمایت از او در تمام این مدت ایستاده بودیم باید مسیر پیموده شده را تا انتها طی کنیم.
باید هدف را که آزادی بی قید و شرط او بعد از سال ها حبس بی دلیل بوده است بجوئیم و تا دم آزادی اش سکوت نکنیم اگر نه، به تنها جان محمد نظری در پس این همه روز لب بستن در خطری بدون دست آورد قرار گرفته است، بلکه این تنها سلاح دفاع از خود را نیز از کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی گرفته ایم و با عدم دریافت نتیجه از اعتصابات دچار سردرگمی و بی تفاوتی نسبت به خواسته های آنان و اعتصابشان خواهیم شد.
از تمامی عزیزانی که بی وقفه برای بهبود شرایط دربندان و آزادی شان از چنگ استبداد و تحجر در تلاش اند تقاضامندیم تا آزادی کامل محمد نظری دست از حمایت وی برندارند و تنهایش نگذارند.
مریم اکبری منفرد، گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین / آبان ۹۶
در مورد نویسندگان این نامه لازم به توضیح است یکی از نویسندگان، گلرخ ایرایی است، او مدافع حقوق بشر و همسر آرش صادقی (دیگر فعال حقوق بشر دربند) است که در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.
خانم ابراهیمی ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
خانم ایرایی که پیش تر از بیماری دشواری رنج می برد بدون طی کامل دوره درمان راهی زندان شد و هم اکنون نیازمند رسیدگی پزشکی است.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.
مریم اکبری منفرد دیگر نویسنده این نامه نیز در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ و توسط صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او آن را وارد ندانسته بود.
مریم اکبری منفرد که در زندان رجائی شهر طی دوران محکومیت می کرد، در اردیبهشت ۹۰ به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به بند زنان زندان اوین منتقل شد و تا امروز در آنجا تحمل محکومیت می کند. دو برادر مریم اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک او و خواهر دیگرش نیز در سال ۶۷ و موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند. اکبری منفرد پیشتر در نامه ای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”
در روزهای اخیر، آتنا دائمی دیگر کنشگر مدنی محبوس در زندان نیز نامه مشابهی در حمایت از آقای نظری نوشته بود که میتوانید اینجا بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر