مرد محکوم به قصاص که به خاطر سه میلیون تومان مرتکب قتل شده بود، بعد از رضایت اولیایدم از مرگ فاصله گرفت اما مادر متهم وقتی پسرش پای چوبهدار رفت، سکته کرد و جان باخت.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از جوان آنلاین، سوم تیرماه سال ۸۸، مأموران پلیس از مرگ مشکوک مردی در خودروی نیمه سوخته با خبر و در محل حاضر شدند. مأموران در بررسی خودرو با کشف اسناد و مدارک دریافتند، جنازه متعلق به صاحب خودرو به نام احمد ۴۹ ساله است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و شناسایی هویت از سوی خانواده آن مرد، دخترش به مأموران گفت: پدرم امروز صبح برای اجاره خانهای به بنگاه املاک رفته بود. او بعد از ترک خانه دیگر بازنگشت.
با این توضیحات مأموران به آدرس بنگاه رفتند و صاحب آن که مرد جوانی به نام مرتضی بود را تحت بازجویی قرار دادند. او در جواب به مأموران گفت:«احمد چند روز قبل برای اجارهخانه آمده بود و ۳ میلیون و ۲۶۰هزار تومان پول نقد داد، اما امروز گفت منصرف شده است. بعد از آن برادرش با ماشین پژوی یشمیرنگ به مغازهام آمد و گفت احمد میخواهد خانه بخرد و به پولش نیاز دارد. آنها وقتی پول را گرفتند از مغازه بیرون رفتند.»
بعد از توضیحات صاحب بنگاه مأموران در تحقیقات متوجه شدند که خودرو متعلق به برادر احمد نیست و آنرا را در نزدیکی همان بنگاه کشف کردند. بنابراین مرتضی بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و بالاخره لب به اعتراف گشود. او ابتدا ادعا کرد مقتول به همسرش متلک گفته است، اما در بازجوییهای متعدد به مأموران گفت: «با انگیزه سرقت مرتکب قتل شدم. مدتی بود به خاطر اعتیاد بیکار شده بودم. پدرم به خاطر همسرم که باردار بود بنگاه املاکش را به من سپرد تا درآمدی داشته باشم. روزی احمد برای اجارهخانه به مغازه آمده بود. خانهای را به او نشان دادم و قرار شد فردای آن روز پول نقد بیاورد تا قرارداد ببندیم. وقتی ماجرا را به دوستم – سعید – گفتم او مرا وسوسه کرد و نقشه قتل احمد را کشیدیم.»
او در خصوص قتل گفت: «وقتی احمد به بنگاه آمد، من و سعید با او درگیر شدیم و با مشت به صورت او زدم. وقتی روی زمین افتاد طنابی برداشتم و دور گردن مقتول پیچاندم. با سعید از دو طرف طناب را کشیدیم. آن روز مواد کشیده بودم و در توهم بودم. اصلاً نمیدانستم چکار میکنم. وقتی مقتول روی زمین افتاد با چکش یک ضربه به سرش زدم و پولش را از جیبش برداشتم.» او در ادامه گفت: «بعد از قتل به منزل پسرعمویم، نادر رفتم و از کمک گرفتم. بعد از آنکه جنازه را داخل ماشین گذاشتیم آن را به آتش کشیدیم.» بعد از تکمیل شدن تحقیقات، متهمان مرتضی ۲۴ ساله به جرم مباشرت در قتل و سعید و نادر به جرم مشارکت در سرقت مقرون به آزار روانه زندان شدند و این پرونده به یکی از شعبات دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه بعد از اعلام رسمیت جلسه و آخرین دفاع متهمان، مرتضی به قصاص و سعید و نادر هر کدام به ۱۰ سال حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم شدند. این حکم بعد از تأیید در دیوان عالی کشور در آستانه اجرا قرار گرفت و متهم پای چوبهدار رفت، اما برای چهارمین بار با رضایت اولیای دم و پرداخت ۵۰ میلیون تومان وجه نقد و دو دستگاه آپارتمان از مرگ فاصله گرفت.
روز گذشته متهم بار دیگر از جنبه عمومی جرم در شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی و مستشار کیخواه پای میز محاکمه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم در حالی که لباس مشکی پوشیده بود در جایگاه قرار گرفت و گفت: «خلافکار نبودم و در توهم مصرف مواد مرتکب قتل شدم. اولین باری که پای چوبهدار رفتم مادرم سکته کرد و فلج شد. همان موقع توانستم از اولیایدم مهلت بگیرم. بعد از آن دو بار دیگر پای چوبهدار رفتم و مرگ را با چشمانم دیدم. برای چهارمینبار در حالی که طنابدار دور گردنم بود، مادرم به خاطر استرس همان ساعت فوت کرد.»
او در حالی که به شدت گریه میکرد و اعلامیه مادرش روبهرویش بود، گفت: «پنجسال بود مادرم را ندیده بودم و بعد از فوت هم نتوانستم سر مزارش بروم و حتی در مراسم ختم او حاضر شوم. خودم را عامل فوت مادرم میدانم.»
در پایان این جلسه هیئتقضایی متهم را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر