حجت الاسلام مسیح مهاجری در مصاحبه ای گفت: در دولت آقای رفسنجانی، ایشان از همان ابتدا بیان کرد که وارد فرهنگ نمیشود؛ چون فرهنگ در اختیار رهبری است و دولت کاری به فرهنگ ندارد. منظورشان این بود که رادیو و تلویزیون، حوزههای علمیه، مساجد، دفاتر تبلیغات قم، سازمان تبلیغات و بسیاری از بخشهای فرهنگی در اختیار رهبری است و فقط وزارت ارشاد در اختیار دولت است که آن هم چند شاخه بود که یکی سازمان فرهنگ و ارتباطات و دیگری مجمع تقریب بود که سبب محدود شدن آن میشد؛ بنابراین تقریباً از ۱۰۰درصد بخش فرهنگی ۱۰درصد آن در اختیار آقای هاشمی رفسنجانی بود به همین دلیل ایشان کنار کشید؛ ولی من معتقدم که کار ایشان اشتباه بود.
خلاصه ای از گفتگوی عصرایران با مسیح مهاجری مدیر مسؤول روزنامه “جمهوری اسلامی” به این شرح است:
خلاصه ای از گفتگوی عصرایران با مسیح مهاجری مدیر مسؤول روزنامه “جمهوری اسلامی” به این شرح است:
آقای هاشمی رفسنجانی قصد داشت هشت ساله اقتصاد را سر و سامان دهد به همین دلیل مردم تحت فشار قرار گرفتند؛ بنابراین در بخش اقتصادی نیز دچار اشتباه شدند
آقای ولایتی قصد شرکت در اجلاس غیرمتعهدها در کشور مصر را داشت در حالی که در آن برهه ایران با مصر و پس از حکم امام قطع رابطه کرده بود.من طی چند مقاله علیه آقای ولایتی بیان کردم که باید نسبت به مصریها بیاعتنایی کنند. آقای ولایتی در آن ماجرا برای تماس با من به آقای حجازی (در دفتر رهبری) متوسل شد. ایشان با من تماس گرفت و من به ایشان گفتم که عملکرد آقای ولایتی اشتباه است. ایشان گفت که آقای ولایتی بهترین وزیر آقاست. گفتم؛ چطور؟ گفت؛ هر چه آقا بگوید، میگویند؛ چشم. من در پاسخ به ایشان گفتم؛ ایشان بدترین وزیر آقا هستند؛ چون ما ولایت فقیه را اینگونه معنا نمیکنیم. ولایت فقیه مقامی است که وقتی نظری میدهد؛ اگر قبول داشتیم، میگوییم؛ چشم؛ اما اگر قبول نداشتیم، دلایلمان را بیان میکنیم. ایشان دلایل ما را میشنود حال آنها را میپذیرد و از عقیده خود باز میگردد؛ اما اگر نپذیرفت، میگوییم چشم ما حرفمان را زدیم و خداحافظ. وزیری که حرف خود را نزند و هر چه آقا گفت چشم بگوید وزیر خوبی نیست؛ بلکه بدترین وزیر است.
اصولگرایانی که امروز مخالف هاشمی هستند، شعار “دشمنی با آقای هاشمی رفسنجانی، دشمنی با پیغمبر است” را ساختند.
اصولگرایانی که امروز مخالف هاشمی هستند، شعار “دشمنی با آقای هاشمی رفسنجانی، دشمنی با پیغمبر است” را ساختند.
۲ بار خصوصی با آقای ناطق نوری صحبت و اصرار کردم که برای ریاست جمهوری کاندیدا شوند. ایشان استدلالی دارند. ناطق نوری معتقد است که نمیگذارند دست رئیسجمهور باز باشد؛ بنابراین من خود را هزینه و تلف کنم برای چه؟
چند سفر خارجی همراه رهبر بودم از جمله سفر کره شمالی و چین. در سفر به کره شمالی به ساختمان ارکست سمفونیک این کشور رفتیم و در آنجا چند قطعه برای ما نواختند. در بخشی از برنامه، من قصد داشتم برنامه را ترک کنم اما ایشان تا انتهای برنامه نشستند یا وقتی به مسجد جامع کاشغر، یکی از شهرستانهای منطقه مسلمان نشین، سینکیانگ چین رفتیم فرماندار این شهر یک وسیله نوازندگی بزرگی به آقای خامنهای هدیه دادند و ایشان نیز آن را تحویل گرفتند و تشکر کردند. افرادی که امروز مطالبی بیان میکنند و بازی درمیآورند. نمیخواهم به عمق قضایا بروم و سوابق این افراد را بیان کنم؛ ولی این نوع مطالب عقبه و مسائل دیگر دارد.
در گذشته مذهبیها هر هفته در نماز جمعه شرکت نمیکردند چون شرکت در بعضی از نماز جمعهها را واجب و بعضی را مستحب و بعضی را مباح و بعضی را مکروه و بعضی دیگر را حرام میدانستند؛ چون ائمه جماعات یک شکل نبودند و مهم بود که در خطبههای نماز جمعه چه گفته میشد و اینکه خطبه در خور نماز جمعه تهران هست یا نه؟ اما امروز در نماز جمعه تهران نمیدانم چند واجب و چند مستحب وجود دارد…
عدهای نگذاشتهاند آقای احمدینژاد محاکمه شود. ایشان در ابتدا باید محاکمه شوند و پس از برگزاری دادگاههایشان میتوان درباره کاندیداتوری صحبت کرد… شورای نگهبان باید آقای احمدینژاد را رد صلاحیت کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر