عدهای از دانشجویان دانشگاه نوشیروانى بابل ۱۶ آذر کمپینى را آغاز کردند به نام “پیامى براى دانشجو”. این کمپین در تلاش است تا پیامهای بدون سانسور فعالین سیاسى را که امکان حضور در دانشگاهها ندارند را به دانشگاه مخابره کند.
نرگس محمدی، زندانی سیاسی و فعال مدنی با پیوستن به این کمپین از داخل زندان پیام خود به مناسبت روز دانشجو را منتشر کرد. در بخشی از پیام محمدی آمده است: “در بررسی تعاملات جریانات دانشجویی با جریانات سیاسی، نگاه انحصار طلبانه و تمامتخواهانه برگرفته از نگرش خودی – غیر خودی به جریانات، نه تنها موفق به تسلط بر این جریان نشد بلکه موجب بدبینی این جریان نسبت به جریانات سیاسی شد که نتیجه آن به نفع فضای سیاسی رو به دموکراسی نبود. این نگاه نیاز به نقد از سوی هر دو جریان دارد تا جریانات سیاسی – به ویژه نزدیک به حکومت – مانع رشد تکثر و تنوع جریانات دانشجویی و تشکلیابی و نهاد سازی آنها نگردند. امری که در دوران اصلاحات محقق نشد و متاسفانه دولت آقای روحانی نیز نسبت به آن بیتوجه بوده و عملکرد قابل قبولی نداشته است.”
تاکنون تعدادی از فعلان سابق دانشجویی و چهرههای سیاسی و مدنی برای این کمپین پیام فرستادهاند.
متن پیام او به شرح زیر است:
در این سرزمین رنج کشیده، در جدال با استبداد و ظلم، آنچه از دست میدهیم آزادیهایمان و آنچه به دست میآوریم نیز، آزادیهایمان است. ما باختگان و یافتگان آزادی هستیم. پارادوکسی باور نکردنی.
در این جدال نفس گیر، افراد و جریاناتی پای کار و دلدادهترند و جنبش دانشجویی در صف پیشتازان آزادیخواهی ایران است. از دههها پیش، دانشگاه رو در روی استبداد ایستاده، چرا که نیک میداند این استبداد است که ما را در این منزلگه نشانده و گذار از این جایگاه جانکاه، ایستادگی، صبر و امید میطلبد و شناخت و آگاهی، لازمه امید و مقاومت است. برای شناخت واقعی باید صداهای متکثر جامعه را شنید و به شنیده شدن آن یاری رساند و این کارکرد جامعه مدنی در دوران کنونی است. از این روی به نظر میرسد بازیابی و پویایی جریانات دانشجویی در دوران جدید در گرو رویکرد جدی این جریان در نهادینه کردن کثرتگرایی است.
اما راه هموار نیست و موانعی بر سر راه فعالیت و بالندگی این جریان تاثیرگذار در حیات سیاسی – اجتماعی ایران هستند که برخی به موجب ساختار قدرت و نظام سیاسی در ایران، دیرپا و سخت و پارهای به دلیل تغییر و تحولات پرشتاب و ژرف جامعه نو و منعطفند. مهم نیست این متغیرها در معادلات فعالیتهای سیاسی – اجتماعی بررسی شوند یا حتی فعالیتهای تفریحی و ورزشی. کارکرد این متغیرها در بستر هر نوع فعالیتی، تقریبا یکسان است. در برشماری گوشه ای از آن:
۱- موجز میتوان گفت منشاء بسیاری از این عوامل، عدم استقلال دانشگاه از نهاد قدرت سلطهطلب است. دانشگاههای ایران از تحت تسلطترین نهادهای علمی است که در چنبره نهادهای امنیتی و مداخلهگر حکومت گرفتار آمده است. از تعیین روسای دانشگاهها توسط حکومت پس از تصفیه و گزینشهای سلیقهای با معیارهای حکومتی، تا حضور نهادهای حکومت چون نمایندگان ولایت ففیه و نهادهای امنیتی چون حفاظت، حراست و کمیتههای انضباطی و حذف و تعیین حد دروس علمی تدریسی، نشان از عمق وابستگی دانشگاه به حکومت دارد. که از دولت اعتدال انتظار میرود برای استقلال و امنیت دانشگاهها تدبیری در حد توان خود بیندیشد.
۲- از دگر سوی، گر چه جریانات دانشجویی در هیچ دورانی واحد و ثابت انگاشته نشده، اما در برههای همگرایی قدرتمندی داشته، اما این امر، ضرور همه دورانها از جمله دوران کنونی به نظر نمیرسد.
در تعاملات این جریان پر تحرک با گفتارها و حرکتها و جنبشهای متکثر اجتماعی، شناخت پدیدههای جهانشمول، درک شرایط اجتماعی – سیاسی جامعه و شناخت واقع بینانه نسبت به ساختارهای سیاسی – اقتصادی، جریانات دانشجویی چون جریانات و جنبش های مدنی، ناگزیر و البته به درستی به سمت تکثر و تنوع پیش میروند. تنوع و تکثر به همراه نهادسازی نه تنها لازمه پویایی درونی جریانات دانشجویی، بلکه ضرورتی برای حفظ موجودیت واقعی آن است.
لذا میبایست به سمت تغییر رویکرد واحدنگر، پرقدرت، تکزمینهای و تکنهادی به سوی رویکرد متکثر، متنوع، خاص و نهادساز حرکت کند که این امر معطوف به اراده تک تک دانشجویان در شکلدهی به تشکلهای متنوع در زمینههای صلحطلبانه، جنسیتی، صنفی، علمی، محیط زیستی ، حقوق بشری ، سیاسی و… میباشد.
۳- در بررسی تعاملات جریانات دانشجویی با جریانات سیاسی، نگاه انحصار طلبانه و تمامتخواهانه برگرفته از نگرش خودی – غیر خودی به جریانات، نه تنها موفق به تسلط بر این جریان نشد بلکه موجب بدبینی این جریان نسبت به جریانات سیاسی شد که نتیجه آن به نفع فضای سیاسی رو به دموکراسی نبود. این نگاه نیاز به نقد از سوی هر دو جریان دارد تا جریانات سیاسی – به ویژه نزدیک به حکومت – مانع رشد تکثر و تنوع جریانات دانشجویی و تشکلیابی و نهاد سازی آنها نگردند. امری که در دوران اصلاحات محقق نشد و متاسفانه دولت آقای روحانی نیز نسبت به آن بیتوجه بوده و عملکرد قابل قبولی نداشته است.
رفع این موانع در کوتاه مدت غیرممکن است، اما دانشگاه همانند جامعه برای رسیدن به مطالبات خود نیاز به تحرک و پویایی دارد. جریانات دانشجویی پس از دوران سخت سرکوب هنوز نفس تازه نکرده، اما دانشگاه حتی در خفقانآمیزترین دوران این سرزمین، بیتفاوت و بیکار ننشسته است.
گاه آزادی مظلومانه و در سکوت به فراموشی سپرده میشود. در این فراموشی، تلنگری بر پیکر جامعه میخورد تا به یاد آرند آزادی را.
مرگ باشکوه قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا، آن سه آذر اهورایی، صدایی در گوش جامعه بود، برای یادآوری آزادی. ضربآهنگی که نه به فصل جوانیشان بلکه در امتداد تاریخ جاویدان ملتی، سرود زیبای آزادی را هر ۱۶ آذری قوت بخشید. یادشان گرامی
نرگس محمدی
زندان اوین
۱۶ آذر ۹۶
زندان اوین
۱۶ آذر ۹۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر