آتنا دائمی به دیدار مهوش شهریاری ( ثابت ) رفت.
مهوش شهریاری یکی از هفت نفریست که بعنوان یاران ایران شناخته می شوند.
یاران ایران نام گروهی است که فعالیتهای اداری جامعه بهایی را در ایران هدایت میکردند. این گروه جایگزین «محفل ملی ایران» شد که در واقع نظام اداری و تشکیلاتی بهاییان بود. این محفل با فشارهای حکومت تعطیل شده بود.
مهوش شهریاری هم اکنون در مرخصی می باشد. آشنایی این دو نفر در بند نسوان زندان اوین صورت گرفته است.
آتنا دائمی چنین می گوید:
"در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و میتراشد... .
زخم هایی که نه می شود گفت و نه می شود از یاد برد، زخم هایی که ما را می سازند ، زخم هایی که ما را به بلوغ فکری می رسانند، زخم ها زیاد بودند! زخم از خودی و غیر خودی اما چیزی که ماند باور من به انسانیت و صداقت ست... امروز به دیدن مهوش شهریاری رفتم سراسر شور بودم و شوق چند دقیقه ای فقط بغلش کردم نه بغض داشتم و نه گریه فقط خوشحال بودم...
زندانی بعد از یک مدت کوتاه ارتباطش با بیرون و دنیای بیرون قطع میشه کم کم خیلی چیزها از خاطرش میره، به شکلی عجیب دچار فرسایش میشه...
خنده دار ترین چیزی که من یادم رفته بود فلفل سبز بود وقتی تابستونی که گذشت در منزل یکی از دوستان فلفل سبز دیدم تا چند دقیقه هیجان زده بودم که واااای فلفل من اصلا یادم نبود همچین چیزی هم هست و شاید هنوز چیزهایی باشند که من فراموش کرده باشم...
این کمترینش بود و من هم فقط شانزده ماه در زندان بودم... کم کم یادت میره تو اتاقت تو خونه تون چیا داشتی یا چه شکلی بودن، همیشه فکر میکردم مهوش شهریاری و یا فریبا کمال آبادی، ریحانه حاج ابراهیم و مریم اکبری ، صدیقه مرادی و زهرا زهتاب چی که سال ها در زندان هستند و فقط چند بار با مامور و دستبند به بیرون زندان اومدن وقتی بدون مامور و آزاد از در زندان بیرون بیان و برن خونه چه حسی خواهند داشت... شاید مثل بچه ای که همه چیز براش تازگی داره حتی موبایلی که این روزها تمام زندگی ماست!! هنوز جوابم رو نگرفتم فقط دیدم که امروز شوکه بود، دقیقه های طولانی عکس مصطفی کریم بیگی در دستش بود و نگاه میکرد و اشک میریخت... مهوش شهریاری بهایی ست و دو سال و نیم در سلول های وزارت اطلاعات بود که نه ماه اون انفرادی مطلق بود، به بیست سال زندان محکوم شد و پارسال که من هم در زندان بودم حکمشون شکست و به ده سال تبدیل شد و درست وقتی که هفت سال و نیمش رو کشیده بود بدون حتی یک روز مرخصی، وقتی خبر شکسته شدن حکم مهوش و فریبای عزیز اومد انگار تو بند عروسی بود.... من دلم عجیب گرفته س... شاید از خواندن این متن ناراحت بشید اما حقیقت ما این است...
به پدر و مادرم میگم که من تافته جدا بافته نیستم اگر قرار باشه من هم مثل خیلی های دیگر بگم کار و زندگی و خودم در اولویت هست تا ابد در ظلم غرق خواهیم شد..
به قول شاملو: .
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب
ما
بیرونِ زمان ایستاده ایم..... .
بیایید از یاد نبریم بیرون زمان ایستادگان را..."
آتنا دائمی فعال مدنی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» به ۵ سال و «توهین به رهبری» به دوسال و جمعا به ۷ سال حبس محکوم شده است.
آتنا دائمی بیستونهم مهرماه سال ۹۳ بازداشت و پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه نهایتا در تاریخ ٢٣ اسفند ٩٣ در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران با حضور وکیل خود و دیگر متهمین این پرونده به نامهای امید علی شناس، ئاسو رستمی و علی نوری محاکمه شد. او به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم» به ۱۴ سال زندان محکوم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر