نامه محمدرضا عالی پیام متخلص به هالو از زندان رجاییشهر به سید حسن خمینی
آسدحسن سلام خوبی داداش؟ خیلی وقت بود دلم میخاست چارتا کلوم حرف حساب باهات بزنم، ولی فرصت دست نمیداد. فک کنم حالا وقتشه.
آسدحسن
شنیدم رد صلاحیت شدی یا به قولی صلاحیتت احراز نشده (چه فرقی میکنه؟ چه دو لنگه بار ی خروار چه یه خروار دو لنگه بار) اصن ناراحت نشی آ. تعجب نکن. این چیزا معمولیه. وقتی صلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت برای مقام ریاستجمهوری احراز نمیشه، تو دیگه جای خود داری. نوه امامی؟ باش. قرار نیست زیر آبی بری. داداش مملکت «قانون!!» داره.
شنیدم اعتراض کردی. آخه قربون اون قد رعنات برم، به چی اعتراض کردی؟ داداش اون موقع که باید اعتراض میکردی نکردی. سال ۸۸ یادته؟ صدات در نیومد. نه واسه این وریا نه واسه اون وریا. من نمیگم باید به کیا اعتراض میکردی، ولی سید جون بالاخره دعوا شده و یه طرف داره زور میگه. ولی حضورت حس نشد. نه شال سبز جدت و بستی نه تو راهپیمایی نه دیدنت. نمیدونم فتنهگر بودی؟ بی بصیرت بودی؟ هر چی بود چراغ خاموش رد شدی رفتی و یه بوق هم نزدی. به نظر من اون وقت موقع اش بود اعتراض کنی که نکردی.
شنیدم رد صلاحیت شدی یا به قولی صلاحیتت احراز نشده (چه فرقی میکنه؟ چه دو لنگه بار ی خروار چه یه خروار دو لنگه بار) اصن ناراحت نشی آ. تعجب نکن. این چیزا معمولیه. وقتی صلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت برای مقام ریاستجمهوری احراز نمیشه، تو دیگه جای خود داری. نوه امامی؟ باش. قرار نیست زیر آبی بری. داداش مملکت «قانون!!» داره.
شنیدم اعتراض کردی. آخه قربون اون قد رعنات برم، به چی اعتراض کردی؟ داداش اون موقع که باید اعتراض میکردی نکردی. سال ۸۸ یادته؟ صدات در نیومد. نه واسه این وریا نه واسه اون وریا. من نمیگم باید به کیا اعتراض میکردی، ولی سید جون بالاخره دعوا شده و یه طرف داره زور میگه. ولی حضورت حس نشد. نه شال سبز جدت و بستی نه تو راهپیمایی نه دیدنت. نمیدونم فتنهگر بودی؟ بی بصیرت بودی؟ هر چی بود چراغ خاموش رد شدی رفتی و یه بوق هم نزدی. به نظر من اون وقت موقع اش بود اعتراض کنی که نکردی.
آقا سید
وقتی آقای احمدینژاد تو صحن پدر بزرگوارت نذاشت سخنرانی کنی باید اعتراض میکردی که نکردی. وقتی تو حسینیه جماران ریختن و مراسم عزاداریت و بهم ریختن باید اعتراض میکردی که نکردی. حالا به چی داری اعتراض میکنی؟
وقتی آقای احمدینژاد تو صحن پدر بزرگوارت نذاشت سخنرانی کنی باید اعتراض میکردی که نکردی. وقتی تو حسینیه جماران ریختن و مراسم عزاداریت و بهم ریختن باید اعتراض میکردی که نکردی. حالا به چی داری اعتراض میکنی؟
آسد حسن
یادت میاد مجلس ششمیها اولش با چه هارت و پورتی اومدن که قانون مطبوعات و درست کنن و بهشون گفتن: ساکت، حرف نباشه. اونا هم: ساکت، حرف نبود. ولی وقتی آخر دوره صلاحیتشون رد شد، اعتراض کردن. تو هم شدی مث اونا؟ آخه حالا وقت اعتراضه؟
یادت میاد مجلس ششمیها اولش با چه هارت و پورتی اومدن که قانون مطبوعات و درست کنن و بهشون گفتن: ساکت، حرف نباشه. اونا هم: ساکت، حرف نبود. ولی وقتی آخر دوره صلاحیتشون رد شد، اعتراض کردن. تو هم شدی مث اونا؟ آخه حالا وقت اعتراضه؟
سیدجون
قربون جدت برم. اصن همون بهتر که رد صلاحیت شدی (یا اون یکی، عدم احراز) تو نمیدونی چه شانسی آوردی. میگی چرا؟ حالا میگم: اگه قبول میشدی از دو حالت خارج نبود. یا رای می آوردی یا نمی آوردی. اگه می آوردی که چی؟ مثلن اون تو میخاستی چیکار کنی که بقیه نمیکنن؟ چی رو میخاستی عوض کنی؟ اون تو چه اتفاقی میفته که اگر تو باشی نمی افته؟ یا چه اتفاقی نمیفته که اگه تو باشی می افته؟ خیلی اگر پررویی میکردی بهت میگفتن: ساکت، حرف نباشه.
اگر هم رای نمی آوردی که می دونی چه آبروریزی ای می شد؟ پس از من قبول کن که شانس آوردی رد صلاحیت شدی. حالا معروف میشی، معروف که بودی، معروفتر میشی. قول میدم چن سال دیگه یه اتوبان هم به نامت می کنن (یادگار امام ۲) .
قربون جدت برم. اصن همون بهتر که رد صلاحیت شدی (یا اون یکی، عدم احراز) تو نمیدونی چه شانسی آوردی. میگی چرا؟ حالا میگم: اگه قبول میشدی از دو حالت خارج نبود. یا رای می آوردی یا نمی آوردی. اگه می آوردی که چی؟ مثلن اون تو میخاستی چیکار کنی که بقیه نمیکنن؟ چی رو میخاستی عوض کنی؟ اون تو چه اتفاقی میفته که اگر تو باشی نمی افته؟ یا چه اتفاقی نمیفته که اگه تو باشی می افته؟ خیلی اگر پررویی میکردی بهت میگفتن: ساکت، حرف نباشه.
اگر هم رای نمی آوردی که می دونی چه آبروریزی ای می شد؟ پس از من قبول کن که شانس آوردی رد صلاحیت شدی. حالا معروف میشی، معروف که بودی، معروفتر میشی. قول میدم چن سال دیگه یه اتوبان هم به نامت می کنن (یادگار امام ۲) .
حسن جون
به قول ظریفی: «حسن»ها تو تاریخ این مملکت همیشه سرنوشت ساز بودن. از حسن صباغ و حسنک وزیر و شیخ حسن جوری بگیر و بیا تا الان کسی مث ـ شیخ حسن نصراله. اصن چرا همین حسن کلیددار خودمونو نمیگی؟ میبینی چه جوری داره با کلیدش تند و تند قفلها رو وا می کنه؟ حالا من حسن کچل و نمیگم که تو ادبیات فولکلور ما واسه خودش برو بیایی داره. پس بیا و بالا غیرتن تو هم یک حسنی باش که اسمت تو تاریخ بمونه. نوه امام نباش، سید حسن خمینی باش. انتخابات منتخابات رو هم بذار کنار. اصن در شان تو نیست که کل کل کنی. گفتن نه، بگو چشم. دفعه دیگه هم خواستی اعتراض کنی، با چاکرت یه مشورت کن تا بگم چجوری و چه وقت و به چی باید اعتراض کنی. بالاخره هر چی باشه تو این کارا دو تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم.
فدات شم-هالو
به قول ظریفی: «حسن»ها تو تاریخ این مملکت همیشه سرنوشت ساز بودن. از حسن صباغ و حسنک وزیر و شیخ حسن جوری بگیر و بیا تا الان کسی مث ـ شیخ حسن نصراله. اصن چرا همین حسن کلیددار خودمونو نمیگی؟ میبینی چه جوری داره با کلیدش تند و تند قفلها رو وا می کنه؟ حالا من حسن کچل و نمیگم که تو ادبیات فولکلور ما واسه خودش برو بیایی داره. پس بیا و بالا غیرتن تو هم یک حسنی باش که اسمت تو تاریخ بمونه. نوه امام نباش، سید حسن خمینی باش. انتخابات منتخابات رو هم بذار کنار. اصن در شان تو نیست که کل کل کنی. گفتن نه، بگو چشم. دفعه دیگه هم خواستی اعتراض کنی، با چاکرت یه مشورت کن تا بگم چجوری و چه وقت و به چی باید اعتراض کنی. بالاخره هر چی باشه تو این کارا دو تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم.
فدات شم-هالو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر