هر وقت قرار است انتخاباتی در ایران برگزار شود٬ از چند مدت قبل «بحث»هایی در شبکههای اجتماعی در مورد «مشارکت» یا «عدم مشارکت/ تحریم» شکل میگیرد. این بحثها هر چند در همان مقطع تاثیر مستقیمی در سرنوشت سیاسی ملت دارند و اوضاع آیندهء کشور را تا چند سال آینده رقم میزنند اما گویا از نظر «محتوا» و «سطح استدلال» تغییری نمیکنند و باعث «بلوغ» سیاسی جامعه نشدهاند. اینکه هر دو سال یا چهار سال یک بار همان استدلالها و همان موضعگیریها و همان احساسات تکرار میشود٬ مفهومش این است که «تحولی» در خرد جمعی ما رخ نداده و نگرش و رفتار سیاسیمان «بالغ»تر از انتخابات قبل نشده است.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که در موضعگیریها و تصمیمات سیاسیمان از احساسات بدوی و «خودمحور» (مانند؛ قهر٬ لج٬ منت٬ کینه٬ خشم٬ انتقام٬ یاس٬ غرور..) فاصله بگیریم و بر اساس احساسات عمیقتر و پختهتر (مانند؛ مسئولیتپذیری٬ مصلحتاندیشی٬ دورنگری و جامعنگری) در امر سیاسی مشارکت کنیم.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که «ضربالمثل»های عامیانه را جایگزین «تحلیل»های خردمندانه نکنیم و با یک فرمول کلیشهای مانند «انتخاب میان بد و بدتر است» یا «سگ زرد برادر شغال است» کار خودمان را راحت نکنیم و بارمسئولیت را از دوش خودمان خالی نکنیم و با سرنوشت کشورمان بازی نکنیم.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که انتظار نداشته باشیم کسی «منت» ما را بکشد و با التماس و سلام و صلوات ما را دعوت کند تا به پای صندوق رای برویم. کسی که رای میدهد «قدرت» و «نفوذ» خودش را در تعیین مسیر سرنوشت خودش افزایش میدهد و «لطف» و «عنایتی» به دیگران نمیکند.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که تصور نکنیم که همه چشمها بر «من» دوخته شده تا ببینند بلاخره مُهری بر «برگه شناسنامه»ام میخورد نه! یا انگشتم «جوهری» میشود یا نه! آنهایی که به «برگه سفید» شناسنامهشان «افتخار» میکنند یا به دیگران به خاطر رای دادن طعنه و کنایه میزنند هنوز به بلوغ سیاسی نرسیدهاند و در مرحله «خودمحوری» بسر میبرند.
از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که توقع نداشته باشیم که همه شرایط کاملاْ ایدهآل و دقیقاْ بر وفق مُراد ما باشد تا به پای صندوق رای برویم و در سرنوشت سیاسی خودمان مشارکت کنیم. کسی که بلوغ سیاسی دارد «تلخی» یک انتخاب مصلحتاندیشانه را به «قهر» و «انفعال» لجوجانه ترجیح میدهد.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که نگاهی «جامعنگر» داشته باشیم و ببینیم که در چه شرایط منطقهای و با وجود چه خطرات و تهدیدهایی امکان رفتن به پای صندوق های رای را داریم و از این امکان – با تمام نواقصاش – برای حفظ امنیت و کاهش تنشهای منطقهای و بینالمللی به بهترین شکل استفاده کنیم.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که در کنار استفاده از «حق» رایمان برای «رقابت» با جناحهای رقیب٬ در عمق اندیشه خودمان نگاهی «فراجناحی» و «ملی» به انتخابات و «سیاست» داشته باشیم و «پیروزی» خودمان را «شکست» یا «حذف» بخش دیگری از جامعه یا سایر دیدگاهها و سلیقهها ندانیم.
– از نشانههای «بلوغ سیاسی» این است که همواره «امید» را بر «یاس»٬ «سازندگی» را بر «پوچگرایی»٬ «تلاش» را بر «انفعال» و «مصلحتاندیشی» را بر رفتارهای «واکنشی» اولویت ببخشیم. کسی که بلوغ سیاسی دارد میداند که کسی جز خودش مسئول ساختن آینده او نیست.
وقت آن است که دیگر بحثهای کهنه و مجادلات تکراری و بدوی را کنار بگذاریم و با سطح بالاتری از بلوغ سیاسی در تعیین مسیر سرنوشت خودمان مشارکت کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر