۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

بیست و دومین روز اعتصاب غذای حسین غلامی آذر

بیست و دومین روز اعتصاب غذای حسین غلامی آذر
حسین غلامی آذر وکیل بند سابق ویژه روحانیت زندان اوین در حالی در بیست و دومین روز از اعتصاب غذای خود در سلول انفرادی بسر می برد که دچار مشکلات شدید جسمانی شده است.
به گزارش بام، ارگان خبری بنیاد اکبر محمدی؛ حسین غلامی آذر  که از زندان اوین به زندان رجایی شهر تبعید شده است، در حال حاضر در انفرادی (سوئیت ۳۳) اندرزگاه ۱۰زندان رجایی شهر دچار مشکلات شدید جسمانی شده است و وضعیت جسمانی وی به شدت وخیم است.
غلامی آذر یک کلیه ندارد و کلیه دیگرش دچار خونریزی شده و چشمانش در انفرادی به دلیل شرایط نامساعد انفرادی و اعتصاب غذا به شدت آسیب دیده است. این زندانی بعلت شکنجه دچار مشکلات جسمی شده است
وکیل بند سابق ویژه روحانیت زندان اوین بعد از تبعید به رجایی شهر و گذراندن مدت زمان قرنطینه به انفرادی منتقل شده است و اجازه هیچ گونه ارتباط با دیگر زندانیان ، هواخوری، درمان و تماس تلفنی با خانواده و نزدیکانش را ندارد.
وی با اتهامات هتک هیثیت روحانیت (سه سال حبس) کلاهبرداری (پانصد و بیست و پنج میلیون تومان جریمه نقدی)  محکوم شده است. نفوذ در مقامات دولتی ، حمل سلاح و خیانت در امانت ازدیگر اتهامات این زندانی است که هنوز رسیدگی نشده و تفهیم اتهام هم نشده است و در حالی که هنوز تفهیم اتهام نشده این اتهام را تبدیل به قرار شده که این امر موجب تعجب کادر ناظر زندان هم شده است.
این زندانی در پیامی که از انفرادی ارسال کرده است عنوان کرده که این اتهامات جدید اضافه شده بر پرونده من تنها برای بردن آبروی من می باشد و هیچ کدام را قبول نداشته و ندارم و چند سوال از مسئولین ویژه دادسرای روحانیت دارم، اول اینکه اگر حق این است که چرا بنده را نگذاشتید وکیل بگیرم و دوم اینکه چرا نگذاشتید از خودم دفاع نمایم؟ سوم اینکه شما سه سال حکم زندان به من داده اید چرا حکم مرا به همراه اتهامات ثبت شده ای که به من نسبت داده اید به من نشان نمی دهید؟ چرا اعتراض من باید نتیجه اش سیاه چال باشد؟ و اینکه شما چه فرقی با ساواک دارید و عملکرد شما مخصوصا عدم اجازه اخذ وکیل و رفتار شما یاداور همان سیستم ساواک است. این چند روز سیاه چال انفرادی شما موجب آسیب شدید به چشمان من شده یک کلیه ندارم و کلیه دیگرم خونریزی کرده است و از نظر اعصاب دچار مشکلات شدید شده ام و در طول شبانه روز از درد نمی توانم راحت بخوابم و هیچ گونه مسکنی هم برای تسکین دردهایم در اختیارم نمی گذارند، انگار زندان هارون الرشید را تجریه می کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر