مسوولان سازمان اطلاعات سپاه با بازداشت غیرقانونی “عیسی سحرخیز” درپی جلوگیری از فعالیت سیاسی و مطبوعاتی و همچنین تلاشهای حقوق بشری این روزنامهنگار منتقد آیتالله خامنهای هستند تا آن زمان که رهبر جمهوری اسلامی به دلیل کهولت سن یا بیماری از صحنهی سیاسی ایران حذف شود.
“مهدی سحرخیز” با اشاره به احکام سنگین و باورناپذیر صادره علیه ۴ روزنامهنگار هم پروندهی پدرش که در مجموع به ۲۷ سال حبس محکوم شدهاند، به خبرنگار سحام گفت: «اگر روال چنین باشد زمان حبس و حیات پدرم و آقای خامنهای بهگونهای بههم پیوند زده شده است».
در شرایطی که ۵ متهم این پرونده پیشاز دستگیری حتی با یکدیگر گفتوگوی تلفنی هم نداشته و فعالیت جمعی انجام نمیدادهاند، مسوولان سپاه پاسداران به آنان اتهام “اجتماع و تبانی” زده و به انجام جرایم ضدامنیتی محکومشان کردهاند.
طنز ماجرا اینجاست که در نیمه راه بازجوییها، در شرایطی که قاضی “حسنزاده”، مسوول شعبه “فرهنگ و رسانه” که احکام بازداشت این افراد را در تاریخ ۱۱ آبانماه ۱۳۹۴ صادر کرده بود، اتهام “اجتماع و تبانی” را از پرونده حذف کرد و با توجه به مستندات جدید، دستور تبدیل قرار بازداشت آنها به وثیقه را داد ـ خود مورد تهدید قرار گرفت که برای عبرت به سلول انفرادی بند “۲ الف” سپاه انتقال خواهد یافت.
“حسنزاده” عاقبت از شعبه فرهنگ و رسانه کنار گذاشته شد تا منویات مسوولان سازمان اطلاعات سپاه که بهصورت مستقیم زیر نظر “طائب”، از مشاوران نزدیک و اعضای دفتر آیتالله خامنهای فعالیت میکردند، بهراحتی پیش برود و پرونده بهجای بررسی شدن در دادگاه مطبوعات و اجرای اصل ۱۶۸ قانون اساسی، در اتاقهای دربستهی دادگاه انقلاب مورد قضاوت قرار گیر و احکام فرمایشی صادر شود.
مهدی سحرخیز تصریح کرده، بازجوی پدرش که با نام مستعار “عاصف” خودرا معرفی کرده به آقای سحرخیز گفته که ما از ۶ ماه پیش درپی دستگیری تو بودیم اما میخواستیم محملی فراهم کنیم تا تو را بهدلیل مطالبات علیه رهبری و سپاه به تله بیندازیم و در دل پروندهای خاص عمل کنیم ـ روشی که بهگونهای دیگر درجریان حوادث پساز انتخابات سال ۸۸ بهکار گرفته شد.
آنان در ابتدا راهبرد شکستن سحرخیز و تن دادن وی به مصاحبه را دنبال میکردند اما دو اعتصاب غذای طولانی ۴۹ و ۲۶ روزه که بهطور متناوب با اعتصاب دارو همراه شد و ۵ روز هم به اعتصاب غذای خشک انجامید، بازجویان را نا امید ساخت.
مهدی سحرخیز ادامه داد: «آنان با این روش میخواهند تا زمان زنده بودن رهبر جمهوری اسلامی، جلوی نقد سیاستهای غلط آیتالله خامنهای را که حمایت آشکارش از “احمدینژاد، محمد یزدی، مصباحیزدی و …” از مصادیق بارز عدم تدبیر و مدیریت تحت لوای شعار “بصیرت” از یکسو و “فتنه” و “نفوذ” از سوی دیگر است را بگیرند و با قربانی ساختن روزنامهنگاران مستقل و منتقدی چون سحرخیز و وصل کردن حبس او با ولی فقیه و با کم هزینهترین روش در شرایط موجود، بر کشور فرمانروایی کنند».
در شرایطی که ۵ متهم این پرونده پیشاز دستگیری حتی با یکدیگر گفتوگوی تلفنی هم نداشته و فعالیت جمعی انجام نمیدادهاند، مسوولان سپاه پاسداران به آنان اتهام “اجتماع و تبانی” زده و به انجام جرایم ضدامنیتی محکومشان کردهاند.
طنز ماجرا اینجاست که در نیمه راه بازجوییها، در شرایطی که قاضی “حسنزاده”، مسوول شعبه “فرهنگ و رسانه” که احکام بازداشت این افراد را در تاریخ ۱۱ آبانماه ۱۳۹۴ صادر کرده بود، اتهام “اجتماع و تبانی” را از پرونده حذف کرد و با توجه به مستندات جدید، دستور تبدیل قرار بازداشت آنها به وثیقه را داد ـ خود مورد تهدید قرار گرفت که برای عبرت به سلول انفرادی بند “۲ الف” سپاه انتقال خواهد یافت.
“حسنزاده” عاقبت از شعبه فرهنگ و رسانه کنار گذاشته شد تا منویات مسوولان سازمان اطلاعات سپاه که بهصورت مستقیم زیر نظر “طائب”، از مشاوران نزدیک و اعضای دفتر آیتالله خامنهای فعالیت میکردند، بهراحتی پیش برود و پرونده بهجای بررسی شدن در دادگاه مطبوعات و اجرای اصل ۱۶۸ قانون اساسی، در اتاقهای دربستهی دادگاه انقلاب مورد قضاوت قرار گیر و احکام فرمایشی صادر شود.
مهدی سحرخیز تصریح کرده، بازجوی پدرش که با نام مستعار “عاصف” خودرا معرفی کرده به آقای سحرخیز گفته که ما از ۶ ماه پیش درپی دستگیری تو بودیم اما میخواستیم محملی فراهم کنیم تا تو را بهدلیل مطالبات علیه رهبری و سپاه به تله بیندازیم و در دل پروندهای خاص عمل کنیم ـ روشی که بهگونهای دیگر درجریان حوادث پساز انتخابات سال ۸۸ بهکار گرفته شد.
آنان در ابتدا راهبرد شکستن سحرخیز و تن دادن وی به مصاحبه را دنبال میکردند اما دو اعتصاب غذای طولانی ۴۹ و ۲۶ روزه که بهطور متناوب با اعتصاب دارو همراه شد و ۵ روز هم به اعتصاب غذای خشک انجامید، بازجویان را نا امید ساخت.
مهدی سحرخیز ادامه داد: «آنان با این روش میخواهند تا زمان زنده بودن رهبر جمهوری اسلامی، جلوی نقد سیاستهای غلط آیتالله خامنهای را که حمایت آشکارش از “احمدینژاد، محمد یزدی، مصباحیزدی و …” از مصادیق بارز عدم تدبیر و مدیریت تحت لوای شعار “بصیرت” از یکسو و “فتنه” و “نفوذ” از سوی دیگر است را بگیرند و با قربانی ساختن روزنامهنگاران مستقل و منتقدی چون سحرخیز و وصل کردن حبس او با ولی فقیه و با کم هزینهترین روش در شرایط موجود، بر کشور فرمانروایی کنند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر