“انتخابات مهندسیشده نمیتواند تمرین دمکراسی باشد حتی اگر صد بار تکرار شود.”
آن دسته از نظامهای اقتدارگرا و تمامیتخواه که بخواهند
۱) بسیج تودهای داشته باشند،
۲) جنبشهای قدرتمند و محتمل دمکراسیخواه داخلی را بیمعنی سازند،
۳) رقابتهای درون جناحهای قدرت را با تنش کمتر سامان دهند، و
۴) از فشارهای بینالمللی بکاهند،
به انتخابات مهندسیشده رو میکنند. انتخابات برای این نظامها ابزاری برای نمایش مشروعیت و محبوبیت رهبران مادامالعمر مثل پوتین، بشار اسد، نظربایف، کاسترو، خامنهای، البشیر، و چاوز است. در این نظامها بسته به ظرفیت پذیرش داخلی، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با مشارکت ۵۱ تا ۹۹ درصد و رای ۵۱ تا ۹۹ درصدی نامزدهای حکومت برگزار میشود.
تهی کردن معنا
کنترل و محدود کردن تنوع نامزدها، فقدان آزادیهای چهارگانه (رسانهها، بیان، تشکلها و اجتماعات)، و قدرت مطلقه، نظارتناپذیر و فراقانون رهبران با اتکا بر نهادهای نظامی و امنیتی، انتخابات را بیمعنا میسازد. این امور خودبهخود اتفاق نمیافتد. ماشین سرکوب و کنترلی وجود دارد که انتخابات را مهندسی میکند.
در انتخابات مهندسیشده مجرایی برای بروز و بیان مطالبات عمومی وجود ندارد تا در انتخابات به صورت برنامه از سوی نامزدها و تشکلهای آنها ارائه شود. همچنین حتی در زمان انتخابات، رسانهها و تجمعات آزاد نیستند تا نامزدها صدای خود را به رایدهندگان برسانند. ناظران انتخابات به طور دائمی برای شهروندان پروندهسازی میکنند تا در دورهی بررسی صلاحیتها از این پروندهها برای رد صلاحیت غیر وفاداران به نظام و رهبر استفاده شود. منابعی که در این نوع انتخابات هزینه میشود اصولا غیرشفاف است.
با اطمینان میشود گفت که بخش خصوصی و منابع فردی، کمتر در انتخابات مهندسیشده هزینه میشود و اصولا راهی برای مشخص شدن این موضوع در قوانین وجود ندارد. اموال و امکانات دولتی و درصدی از رانتها و امتیازات دولتی، پولهای “کثیف” (به-دست-آمده از پولشویی و قاچاق) و نیز منابع نهادهای نظامی در انتخابات هزینه میشود.
نظارت، مولفهی ضروری
هر جا امکان نظارت بینالمللی و محلی (ناظران نامزدها و احزاب، نظرسنجی از رایدهندگان پس از خروج از مراکز رایگیری) وجود نداشته باشد، انتخابات قابل سنجش نیست و نمیتوان گفت که چنین انتخاباتی سالم است. انتخابات در صورتی سالم است که ناظران صندوقها از میان داوطلبان انتخاب شوند و ناظران نامزدها و ناظران بینالمللی نیز بر سر هر صندوقی در هر مرحله بتوانند حضور پیدا کنند. بدون اینها انتخابات یک لطیفهی گریهآور است.
مهندسی تا کدام حد؟
سطح و عمق این مهندسی تا حدی است که اصولا کارکرد انتخابات که عبارت است از «اعمال حاکمیت عمومی و حل و فصل منازعات سیاسی و اجتماعی از طریق صندوقهای رای و چرخش نخبگان» منتفی میشود. نظامهای اقتدارگرا و تمامیتخواه خود را با شرایط روز تطبیق داده به گونهای انتخابات را مهندسی میکنند که بخشی از جامعه به وضوح فقدان «رقابتی، آزاد و منصفانه» بودن انتخابات را مشاهده نمیکنند.
رایدهندگان در نظامهای اقتدارگرا
آرای مشارکتکنندگان و رای نامزدهای حکومتهای اقتدارگرا و تمامیتخواه ترکیبی است از آرای
۱) نظامیان و سربازان که رای آنها اجباری و تحت تبلیغات یکسویه و دستورات از بالاست؛
۲) اقشار استخدامشده توسط دولت (در نظام غیر شایستهسالار و بر اساس خویشاوندی و رفاقت) یا مستمریبگیر از آن، که حیات و ممات خود را وابسته به وضعیت موجود میبینند؛
۳) بیکاران و ساکنان مناطق حاشیهی شهری که با چند وعده غذا رای آنها را میتوان خرید («در ستاد ما عدسپلو میدادند و ژیگولیاش هم خورشت قیمه بود.» حسن کاران عضو مجلس هشتم، تابناک، ۱۶ اسفند ۱۳۹۰) به علاوهی
۴) دستکاریشده در فرایند شکل دادن به تعداد افراد مشمول قانون برای رای دادن (کاهش تعداد کل واجدان حق رای برای بالا بردن درصد مشارکت)، و در نهایت
۵) دستکاریشده در فرایند جمعآوری و شمارش آرای ریختهشده به صندوقها.
نه به انتخابات مهندسیشده
شاید برخی تصور کنند که انتخابات (به هر شکل آن) مولفهای برای تعمیق و گسترش مشارکت به شمار آمده و کشورهایی که در آنها انتخابات ادواری برگزار میشود در دورهی گذار به دمکراسی تلقی میشوند اما پس از تجربهی کشورهایی که انتخابات را به خوبی مهندسی میکنند مشخص است که انتخابات تنها در صورتی که آزاد، رقابتی، منصفانه و سالم باشد “تنها” یکی از مولفههای دمکراسی است. انتخابات مهندسیشده نمیتواند تمرین دمکراسی باشد حتی اگر صد بار تکرار شود. بدون نظارت نهادهای مستقل نمیتوان این معیارها را سنجید. به همین دلیل میزان آرایی که نظامهای اقتدارگرا اعلام میکنند (با توجه به دروغگویی و آمارسازی مدام آنها) قابل اعتماد نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر