پسر جوانی که ۱۵ سال قبل به اتهام قتل پسر صاحبخانهشان به قصاص محکوم شده بود، با گذشت خانواده مقتول، از اعدام نجات یافت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جوان آنلاین، روز هفتم شهریور ماه سال ۱۳۷۹، مأموران پلیس از درگیری خونینی در بنگاه املاکی حوالی خیابان وفادار شرقی در شرق تهران با خبر و راهی محل شدند.
بررسیهای اولیه در محل حادثه نشان داد، لحظاتی قبل سه برادر به نامهای شاهین، بیژن و مازیار همراه دو نفر دیگر از دوستانشان با مرد املاکی، پسرش و یکی از بستگانشان درگیری خونینی را رقم زدهاند که در جریان آن پسر ۱۷ ساله مرد املاکی را به نام پیام با چاقوی یکی از طرفین دعوا مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است.
مأموران پلیس در نخستین گام سه برادر و دو نفر از اعضای دیگر این درگیری را بازداشت کردند. سه برادر در بازجوییها به درگیری اعتراف کردند و بیژن برادر بزرگتر مدعی شد که او پیام را به قتل رسانده است. وی در ادعایی گفت: “ساعتی قبل از درگیری متوجه شدم مادرم با صاحبخانهمان که پدر مقتول است به خاطر نصب کولر در پشتبام مشاجره لفظی داشته است. از آنجایی که پدرم به شهرستان رفته بود، من و برادرم بیژن که در مرخصی سربازی است به در مغاز املاکی صاحبخانه رفتیم تا درباره این موضوع حرف بزنیم”.
من به صاحبخانه اعتراض کردم که چرا با مادرم مشاجره کرده و صبر نکرده است، با ما یا پدرم درباره این موضوع حرف بزند که مقتول و عمویش به ما فحاشی کردند.
در همین لحظه برادر دیگرم به همراه دو نفر از دوستانش سر رسیدند و با آنها درگیر شدیم. مقتول با چوبدستی به برادرم حمله کرد و او را به شدت کتک زد که من چاقویی را که در جیبم بود، بیرون آوردم و با آن ضربهای به پهلوی مقتول زدم. وقتی پیام خونین روی زمین افتاد، من و برادرانم از محل گریختیم تا اینکه مأموران ما را دستگیر کردند و بعد فهمیدیم پیام فوت کرده است.
پس از این اعتراف، پدر مقتول گفت: “من طبقه بالای خانهام را به این خانواده اجاره داده بودم که روز حادثه به خاطر نصب کولر با زن مستأجر مشاجره کردیم. پس از این در مغازهام بودم که سه پسر او به همراه دو نفر از دوستانشان به در مغازه من آمدند و درگیری مرگبار را رقم زدند”.
وی در ادامه گفت: “بیژن قاتل نیست. قاتل برادر کوچکتر آنها است که سرباز وظیفه است و من با چشمان خودم دیدم که او با چاقو پسرم را هدف قرار داد”.
در ادامه، تیم جنایی دوباره از سه برادر تحقیق کردند. این بار بیژن گفت: “روز حادثه شاهین مقتول را با چاقو زد، اما او برادر کوچک من و سرباز وظیفه است به همین دلیل قتل را من به گردن گرفتم. شاهین هم در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: لحظه درگیری مقتول با چوبدستی به من حمله کرد که چاقویی به سویش پرتاب کردم و به پهلویش اصابت کرد. من فکر نمیکردم او فوت کند به همین خاطر پس از حادثه به خانه یکی از بستگانم رفتم و لباسهایم را عوض کردم و ساعتی بعد هم پلیس مرا دستگیر کرد”.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی از سوی هیئت قضایی شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
متهم در جلسه محاکمه قتل را انکار کرد و گفت: “من مقتول را با چاقو نزدم. روز حادثه دعوای دستجمعی بود و نمیدانم چه کسی او را زده است”. پس از طرح این ادعا با توجه به اعترافات اولیه متهم، برادرانش و شاهدان صحنه درگیری، هیئت قضایی متهم را به قصاص محکوم کرد.
پس از تأیید رأی دادگاه در شعبه ۱۹ دیوان عالی کشور متهم به رأی اعتراض کرد و این بار رأی دادگاه برای بررسی به شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات شعبه ۲۰ دیوان پس از تأیید حکم دادگاه، پرونده را برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستادند.
در حالی که متهم پس از گرفتن استیذان حکمش در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تلاش زیادی برای جلب رضایت انجام دادند تا اینکه چند روز قبل خانواده مقتول به دادسرای جنایی رفتند و قاتل را بخشیدند. پدر مقتول گفت: “پس از حادثه تصمیم داشتم متهم را قصاص کنم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم، او در زندان توبه کرده است. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم به احترام ایام فاطمیه متهم را ببخشم و الان به دادسرا آمدم و رضایتنامه کتبی خود را به دادیار شعبه ارائه دادم. بدین ترتیب متهم با جلب رضایت اولیای دم از مجازات قصاص فاصله گرفت”.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر