۱۳۹۶ مهر ۸, شنبه

« صدای مظلومیت سهیل عربی باشید که در یک‌ قدمی مرگ است » فراخوان تجمع مقابل مجلس



خانواده سهیل عربی و شماری از فعالان مدنی ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۱۰ مهر برای دادخواهی در مقابل مجلس شورای اسلامی در بهارستان تجمع می‌کنند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مادر سهیل عربی هم‌ زمان با سی‌ و هشتمین روز اعتصاب غذای این زندانی عقیدتی طی یک پیام صوتی اعلام کرده که ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۱۰ مهر برای « دادخواهی » به مجلس شورای اسلامی می‌رود و از همگان از مردم خواسته است او را همراهی کنند و فرزندش را تنها نگذارند.
پیام فراخوان فرنگیس مظلوم ، مادر سهیل عربی ،  که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرارگرفته است، در پی می‌آید:
شماری فعالان حقوق بشر و کنشگران مدنی نیز اعلام کردند که در اعتراض به وضعیت سهیل عربی با خانواده این زندانی عقیدتی همراه می‌شوند و روز دوشنبه مقابل مجلس تجمع خواهند کرد.
من فرنگیس مظلوم، مادر سهیل عربی با قلبی که دیگر امیدی برای زنده ماندن و تپیدن ندارد، دست یاری و کمک به سوی شما دراز می‌کنم که صدای دادخواهی پسر بی‌گناه من از پشت میله‌های زندان باشید.
عزیزانم، برادر شما ۴ سال است به ناحق در زندان است. تنها جرم سهیل ابراز عقیده‌اش در صفحه شخصی خود و نه هیچ رسانه دیگری است.
ما مرتب از رادیوها و تلویزیون‌های ایران می‌شنویم که ملت آزادی هستیم و می‌توانیم عقیده خود را ابراز کنیم. اما پسر من ۴ سال است به جرم چند جمله ساده، توجه کنید چند جمله ساده، نه توهین و فحاشی، در زندان است.
چهار سال است تنها پسر من به هیچ جرمی محاکمه می‌شود؛ شکنجه‌اش می‌کنند؛ حکم اعدامش می‌دهند و خانواده‌اش را از این آزارها مستثنی نمی‌کنند.
سهیل نه از دیوار کسی بالا رفته؛ نه مال کسی را به ناحق گرفته؛ نه به زن و فرزند کسی، چشم ناپاک داشته؛ نه فساد و جنایتی مرتکب شده.
امروز از آزادی فرزند من با وجود عفو رهبری در پرونده‌اش جلوگیری می‌کنند و مانع رسیدن فرزندی به آغوش مادرش می‌شوند؛ مادری که با قلبی پاره‌پاره، ۴ سال است در آرزوی به آغوش کشیدن و بوییدن تن تنها پسرش است.
مانع رسیدن پدری به تنها دخترش می‌شوند که ۴ سال است حسرت نشان دادن دست‌مشق‌هایش به پدر به دلش مانده.
از همه شما عاجزانه تقاضا دارم صدای مظلومیت پسر بی‌گناه من باشید که در یک‌قدمی مرگ است.
من با سه بار سکته و قلبی که یک بار جراحی شده، دیگر امیدی به زنده ماندن ندارم و تنها آرزوی من در این دنیا این است که پیش از مرگ یک بار دیگر فرزندم را به آغوش بکشم و او را در کنار خانواده‌اش در کنار همسر و دخترش ببینم.
دستم به جایی بند نیست و تنها راهی که می‌شناسم این است که روز دوشنبه (۱۰ مهر) ساعت ۱۰ صبح برای دادخواهی به مجلس مراجعه کنم.
تنها تقاضای من از شما مردم غیور ایران به عنوان مادری که همه چیزش را از دست داده این است که سهیل من را تنها نگذارید.

قتل دختر ۸ ساله توسط پسر ۱۴ ساله برای سرقت گوشواره ؛ موضوع تجاوز در حال بررسی است



 پسر ۱۴ ساله‌ای به خاطر قتل ملیکای ۸ ساله در هفتکل خوزستان دستگیر شد. فرمانده پلیس خوزستان با اعلام این مطلب گفت که انگیزه قاتل سرقت طلای دختر بچه بوده و تحقیقات پیرامون این موضوع ادامه دارد. این مقام انتظامی افزود هنوز مشخص نیست که آیا به این دختر بچه تجاوز شده است یا نه ، جسد ملیکا برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از برنا، جسد ملیکا دختر ۸ ساله اهل هفتکل در حالی که سه روز از گم شدنش می گذشت در حالی که دستان او از محلی که دفن شده بود، بیرون افتاده بود در یک خرابه کشف شد.
ملیکا دختر ۸ ساله اهل منطقه هوره هفتگل که به خاطر جدا شدن مادر و پدرش در خانه پدر بزرگ مادری اش زندگی می کرد، سه روز قبل از پیدا شدن جسد در حالی که آخرین بار در نزدیکی خانه شان مشغول بازی کردن بود گمشده بود و پلیس از شب چهارم مهر ماه سال جاری تحقیقات ویژه ای را آغاز کرده بود.
تحقیق از مظنونان
سرهنگ علی تقدسی، فرمانده انتظامی شهرستان هفتکل ساعتی پس از آغاز تحقیقات، گفت: “چند مظنون در ارتباط با قتل دختر بچه هشت ساله هفتکل دستگیر شدند”.
قتل این دختر بچه هشت ساله برای ما محرز شده و کارشناسان آگاهی سرنخ های خوبی در این زمینه به دست آورده که با دستگیری این افراد کار تجسس و کارشناسی فنی و دقیق بر روی پرونده آغاز شده است.
۷۲ ساعت بعد
سردار حیدر عباس زاده ۷۲ ساع پس از کشف جسد خبر دستگیری قاتل ملیکا ی ۸ ساله را اعلام کرد و در تشریح جزئیات عملیات گفت: “ظرف ۷۲ ساعت با تلاش شبانه‌روزی کارآگاهان پلیس آگاهی قاتل دختربچه هفتکلی شناسایی و دستگیر شد”.
وی افزود: “قاتل که نوجوانی ۱۴ ساله است با انگیز سرقت طلاجات دختربچه، او را به ساختمان نیمه‌کاره‌ای برده و پس از سرقت گوشواره‌ها وی را خفه می‌کند”.
سردار عباس زاده با اشاره به اینکه قاتل برای از بین بردن رد جرمش جسد دختربچه را دفن کرده است، افزود: “گوشواره دختربچه نزد متهم کشف شد”.
فرمانده انتظامی استان خورستان عنوان کرد: “متهم در تحقیقات پلیس انگیزه خود را سرقت گوشواره عنوان کرد”.
اسحاق مرادی فرماندار هفتکل پیش از دستگیری قاتل در خصوص تجاوز به ملیکا گفته بود که هنوز مشخص نیست که آیا به این دختر بچه تجاوز شده است یا نه، جسد ملیکا برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شده است و پلیس آگاهی در حال حاضر تحقیقات خود را از مادر و پدر ملیکا آغاز کرده است تا سرنخی از قاتل یا قاتل ان به دست بیاوردند.
ملیکا ۸ ساله که قربانی یک جنایت هولناک شده است، غروب روز سوم شهریور ماه در محل بازی کودکان مشغول بازی بود که به طرز مرموزی ناپدید شد، تا اینکه پلیس در گام نخست دمپایی ملیکا را زیر وسایل بازی پیدا کرد و ۱۰۰ متر آن طرف تر جنازه اش را درحالی که دستان کوچکش از زیر خاک بیرون بود، پیدا کردند

سی و یکمین سالروز تولد آرش صادقی ، زندانی سیاسی بی‌صدای اوین



آرش صادقی، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر، سی و یکمین سالروز تولد خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، هفتم مهرماه سالروز تولد آرش صادقی بود که در حال حاضر هفدهمین ماه از محکومیت نوزده ساله خود را در بند ۳۵۰ اوین محروم از رسیدگی درمانی سپری می‌کند.
آرش صادقی آبان ماه سال گذشته در اعتراض به نقض مکرر قانون در روند پرونده خود و گلرخ ایرایی و همچنین بازداشت همسرش دست به اعتصاب غذا زد.
مقامات قضایی، پس از ۷۲ روز اعتصاب غذای آرش صادقی و فشارهای بین‌المللی اعلام کردند که همسرش، گلرخ ایرایی، آزاد و خود او برای درمان به بیمارستان منتقل خواهد شد؛ بااین‌حال، علاوه بر عملی نشدن وعده درمان این زندانی سیاسی، همسر وی پس از ۱۹ روز آزادی موقت از سوی مأموران سپاه ثارالله مجدداً بازداشت شد.
آرش صادقی نزدیک به یک سال است که از رسیدگی درمانی محروم مانده و مقامات امنیتی از بستری شدن وی در بیمارستان خودداری می کنند؛ این اقدامات مسئولین و ضابطین سپاه در حالی صورت گرفته است که به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذای طولانی‌مدت، خطر مرگ این زندانی سیاسی را تهدید می‌کند.
آرش صادقی، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند. حکم آرش صادقی با احتساب چهار سال حبس در پرونده قبلی به ۱۹ حبس افزایش پیدا کرد و در خرداد ۹۵ اجرا گشت.
پیش‌تر نیز در جریان مراجعه مأموران امنیتی به خانه مادر آرش صادقی برای بازداشت پسرش در سال ۱۳۸۹، مأمورین با واردکردن ضربه‌ای به سر مادر وی باعث خونریزی مغزی شده که مادر این فعال دانشجویی پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان درگذشت. لازم به توضیح است، پزشک بیمارستان علت مرگ را ایست قلبی تشخص می‌دهد اما با گذشت چهار ماه پس از مرگ، پزشک قانونی علت مرگ را «اصابت سر به شی‌ء سخت» اعلام کرده است که باعث خونریزی داخلی و بعد ایست قلبی شده است.

مأموران امنیتی خطاب به سهیل عربی « اگر در ایام محرم بمیری برای نظام هزینه‌ بر است.»

یکی از نیروهای امنیتی روز جاری در ملاقات با سهیل عربی از او خواسته که برای مصلحت نظام به اعتصابش پایان دهد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز هشتم مهر ماه یک مقام اطلاعاتی به دیدار سهیل عربی در بند هفت زندان اوین رفته و ضمن درخواست برای شکستن اعتصابش به او گفته است اگر در ایام محرم بمیرد « برای نظام هزینه‌ بر است».
سهیل عربی در سی و هشتمین روز از اعتصاب غذا با خونریزی معده و کلیه، افت فشار خون و قند مواجه است و در وضعیت وخیمی به سر می برد اما بهداری زندان با امتناع از اعلام ارسال گزارش در خصوص وضعیت وخیم جسمانی سهیل عربی موجب گشته که پزشکی قانونی نیز دستوری برای اعزام این عقیدتی به بیمارستان صادر نکند.
سازمان عفو بین‌الملل نیز روز گذشته نسبت به وضعیت سهیل عربی ابراز نگرانی کرد و خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط و دسترسی او به مراقبت‌های کامل پزشکی شد.
سهیل عربی پس از یک ماه اعتصاب غذای تر در اعتراض به فشارهای نیروهای امنیتی بر خود و خانواده‌اش و پرونده‌سازی های صورت گرفته، در اول مهرماه اعلام اعتصاب غذای خشک کرد. وی در دیدار با مسئولان گفته است که تا تبرئه همسرش دست از اعتصاب نخواهد کشید.
چندی پیش نیز سهیل عربی در دلنوشته ای از اخراج همسرش از محیط کار و شرایط نابسامانان خانواده‌اش خبر داده بود.
لازم به یادآوری است؛ نسترن نعیمی، همسر سهیل عربی، در مردادماه به مدت هشت روز در بازداشت نیروهای امنیتی به سر برد و پس از آن نیز مکررا طی تماس های تلفنی او را تهدید کردند که اطلاع‌رسانی درباره پرونده اتهامات مطروحه برای این خانواده را سنگین‌تر خواهد کرد.
در پی بازداشت نسترن نعیمی از سوی نیروهای سپاه، این زندانی عقیدتی اعلام اعتصاب غذا کرد و او نیز از سوی مسئولان زندان به بند دو-الف منتقل گردید. وی در حالی که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، در بند دوـالف از سوی ماموران بازجویی، تحت انواع شکنجه و ضرب و شتم از ناحیه سروصورت قرار گرفته است.
این زندانی بند هفت علیرغم سرگیجه، سردرد شدید حالت تهوع و مشکلات بینایی بر اثر ضرب و شتم  از رسیدگی درمانی مناسبدر زندان محروم مانده است.
سهیل عربی، زندانی عقیدتی، در دی‌ماه ۱۳۹۲ با اعلام‌جرم قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و به مدت دو ماه در بند سپاه در زندان اوین تحت بازجویی و فشار قرار گرفت. او تاکنون در دادگاه‌های متعددی به دلیل محتوای مطالب منتشرشده در صفحه فیس‌بوک خود و سایر صفحاتی که به همراه دیگران، ادمین (سرپرست) آن‌ها بوده، محاکمه شده است.

تبدیل حکم تبعید محمدعلی شمشیرزن ، درویش گنابادی ، به حبس ابد

دادسرای انقلاب شیراز حکم نفی بلد مادام‌العمر محمدعلی شمشیرزن را به حبس ابد تغییر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران ، یک قاضی اجرای احکام دادسرای انقلاب شیراز در حکمی اعلام کرده « با توجه به زندانی بودن محمدعلی شمشیرزن و در خصوص تعیین سقف برای محکومیت محکومان محمدعلی شمشیر زن ، کاظم دهقان و حمیدرضا آرایش اعلام می‌دارد در مجازات نفی بلد حداقل مشخص می‌باشد و سقف ندارد تا توبه محکومین محرز شود.»
وبسایت مجذوبان نور نوشته است که این قاضی دستور جلب سایر دراویش شهر کوار را که به مجازات تبعید محکوم شده‌اندصادر کرده است.
محمدعلی شمشیرزن، از دراویش طریقت نعمت‌اللهی گنابادی برای اولین بار در شهریور ماه ۱۳۹۰ به همراه تعداد دیگری از دراویش در شهر کوار استان فارس بازداشت شد. در آن زمان نیروهای تندرو به تعدادی از این دراویش حمله کرده بودند. در این حمله که حتی با تیراندازی همراه بوده، بسیاری بازداشت و حتی زخمی شدند محمدعلی شمشیرزن پس از بازداشت مدتی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ تحت بازجویی قرار گرفت و پس از آن به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد و در آذر ماه ۹۱ با قرار وثیقه تا زمان رای دادگاه آزاد شد.
آقای شمشیرزن به همراه پنج درویش بازداشت شده دیگر در فروردین ۹۴ در دادگاه انقلاب شیراز به اتهام محاربه از طریق عضویت در فرقه انحرافی به تبعید به شهرهای مختلف محکوم شدند.
محمدعلی شمشیرزن در بهار ۹۶ به بندرعباس تبعید شد اما صبح روز ۱۸ دی ماه وقتی برای اعلام روزانه به کلانتری مراجعه کرده بود بازداشت و روانه زندان مرکزی بندرعباس شد و تاکنون در‌ آنجا به سر می برد.

معلمان زندانی ؛ فهرست طولانی و ادامه دار



این هفته و هم زمان با روزهای آغازین مهر، معلمانی که به جرم فعالیت صنفی در زندان به سر می بردند، از حضور در کلاس های درس بازماندند و برخی دیگر هم به جمع آن ها پیوستند.
دو روز پیش سایت های خبری نوشتند دو معلم به نام های « مولود خوانچه زرد » و « سلمان امام زنبیلی » توسط اداره اطلاعات شهرستان بوکان بازداشت شدند. این دو معلم پیش از این هم به اتهام های « تبلیغ علیه نظام » و « مشارکت در برپایی تحصن معلمان » بازداشت شده بودند.
با توجه به بازداشت این دو معلم و آمار معلمان زندانی ، به نظر می رسد هفته نخستین سال تحصیلی امسال ، هفته چندان خوشایندی برای فعالان صنفی معلمان نبوده است ؛ چنان که با تایید پنج سال حبس تعزیری دیگر برای « محمود بهشتی لنگرودی » مجموع سال های حبس این معلم نیز به ۱۴ سال افزایش یافته است.
«ابوذر بهشتی» در مورد حکم محکومیت جدید پدرش می گوید: «این حکم پنج ساله تا به حال تایید نشده بود و در وضعیت اعتراض قرار داشت ولی با تایید آن و با محاسبه چهارسال حبس تعلیقی پدرم، مجموعه احکام زندان ایشان به ۱۴ سال می رسد. »
او می گوید پدرش از سال ۷۸ فعالیت های صنفی خود را شروع کرده و از همان آغاز فعالیت، تحت فشارهای مختلفی از جانب حراست وزارت آموزش و پرورش و وزارت اطلاعات بوده است.
نخستین دستگیری محمود بهشتی لنگرودی در سال ۱۳۸۳ اتفاق افتاد. او یک ماه تحت بازجویی بود و در سلول انفرادی نگه داری می شد. ۲۳ اسفندماه سال ۱۳۸۵ هم در جریان تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی، دوباره بازداشت شد و حدود یک ماه در انفرادی زندان اوین نگه داری می شد. سرانجام قاضی «صلواتی» او را به چهار سال حبس تعلیقی محکوم کرد. سومین بار هم سال ۸۹ بود که در منزل و در اعتراض به شرایط «رسول بداغی» در زندان دست به اعتصاب غذا زد که او را بازداشت کردند. این بار نیز به مدت دو ماه در زندان و انفرادی به سر برد و این دستگیری منجر به صدور پنج سال حبس تعزیری توسط قاضی صلواتی شد.
ابوذر بهشتی می گوید هر سه مورد دستگیری اولیه پدرش توسط وزارت اطلاعات انجام شده است اما سال ۱۳۹۴ از طرف قرارگاه «ثارالله» سپاه راهی حبس می شود: «پدرم زیر بار چنین احکامی نرفته است و از رویه اعتراض خود کوتاه نمی آید. او خواهان اجرای قانون و توقف اجرای حکم تا برگزاری یک دادگاه علنی و عادلانه با حضور هیات منصفه طبق اصل ۱۶۸ “قانونی اساسی” است؛ اصلی که می گوید به پرونده متهمین سیاسی باید در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه رسیدگی شود. آن ها باید بر اساس اصل تفکیک زندانیان، در زندان نگه داری شده و اجباری برای پوشیدن لباس زندان نداشته باشند. پدرم بارها حتی به قیمت این که با خانواده اش ملاقات نکند، از پوشیدن لباس زندان امتناع کرده و بر سر مواضع خود ایستادگی کرده است.»
اما محمود بهشتی لنگرودی تنها معلم زندانی نیست؛ «محسن عمرانی» یک معلم زندانی در زندان بوشهر است. او معلم کلاس پنجم ابتدایی با ۲۵ سال سابقه تدریس است. اتهام عمرانی، مشابه اتهام سایر معلم ها است؛ «فعالیت تبلیغی علیه نظام». به همین اتهام هم به یک سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از تدریس محکوم شده است.
محسن عمرانی در متن نامه ای که چند روز پیش به مناسبت روز اول مهر از زندان نوشته و متن آن توسط خبرگزاری «هرانا» منتشر شده، درخواست کرده است که سایر همکارانش، به ویژه فعالان صنفی با شاخه گلی در کلاس های درس، یاد همکاران در بند خود را گرامی بدارند: «معلمان در بند دغدغه ای جز ساختن فردایی بهتر برای کودکان این سرزمین و ارتقای منزلت و جایگاه همکاران خود نداشته و ندارند و دل‎تنگ مدرسه و کلاس درس هستند.»
«مختار اسدی»، عضو انجمن صنفی معلمان کردستان، یک معلم در بند دیگر است. او ۱۰ روز پیش برای پی گیری وضعیت وثیقه مربوط به پرونده سابقش به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود که دوباره بازداشت شد. این معلم از سال ۸۹ بارها به علت فعالیت صنفی بازداشت شده و حکم یک سال حبس تعزیری توسط قاضی صلواتی را در کارنامه اش دارد.
«علی اکبر باغانی» معلم دیگری است که هم اکنون در حال گذراندن دوره ۱۰ ساله تبعیدش در شهر زابل است. او معلم الهیات، از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق و از اعضای ارشد کانون صنفی معلمان است. باغانی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی «پیرعباسی» به یک سال حبس و ۱۰ سال تبعید محکوم شده است.
«اسماعیل عبدی» از اعضای ارشد کانون صنفی معلمان، دبیر ریاضی شهر اسلامشهر و مربی درجه دو فدراسیون بین المللی شطرنج است. او از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را با کانون صنفی معلمان ایران آغاز کرد و از همان روزهای آغازین فعالیت، بارها در تجمعات صنفی معلمان بازداشت و زندانی شد. عبدی که در انتخابات مجمع عمومی کانون صنفی معلمان با بالاترین رای به عنوان دبیر کانون معلمان برگزیده شده، بارها در اعتراض به امنیتی کردن پرونده های صنفی معلمان زندانی، دست به اعتصاب غذاهای طولانی مدت زده و هم اکنون در زندان «اوین» به سر می برد.
رسول بداغی با ۳۰ سال سابقه حرفه ای در آموزش و پرورش منطقه اسلامشهر و عضویت در هیات مدیره کانون صنفی معلمان، یکی از کسانی است که به جرم فعالیت صنفی، چندسالی را  در زندان به سر برد. بداغی بعد از جریان انتخابات سال ۸۸، هم بازداشت و به زندان منتقل و هم از آموزش و پرورش اخراج شده است و حقوقش را نیز قطع کرده اند.
بداغی به اتهام «تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی» توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت اجتماعی محکوم شد. او نیز در اعتراض به سیاسی کردن پرونده فعالیت های صنفی خود بارها دست به اعتصاب غذا زد و سرانجام بعد از یک دوره طولانی مدت حبس، در اردیبهشت ماه سال گذشته آزاد شد.
«علی پورسلیمان»، دبیر منطقه ۹ تهران و نویسنده وبلاگ «سخن معلم» هم چند سالی را به علت فعالیت های صنفی در زندان گذرانده است. او که مسئوول تشکیلات و برنامه ریزی سازمان معلمان ایران بود، هنگام بازداشت، با ضرب و شتم به بازداشتگاه منتقل و شدت جراحات وارده باعث شد بلافاصله بعد از بازداشت، به بیمارستان «خاتم الانبیا» منتقل شود.
«سید محمود باقری»، معلم بازنشسته فیزیک و از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان، هم چون علی اکبر باغانی، از رزمندگان دوران جنگ بوده است و نزدیک به ۳۰ سال سابقه تدریس دارد. باقری هم به جرم فعالیت های صنفی و با اتهام رسمی «تبلیغ علیه نظام و تجمع به قصد بر هم زدن امنیت کشور»، بارها طعم بازجویی و انفرادی های طولانی مدت را چشیده است. در نهایت او را به شش سال حبس تعزیری و سه سال و شش ماه حبس تعلیقی محکوم کردند که سال گذشته مشمول عفو شد و حبس او به چهار سال و هشت ماه کاهش پیدا کرد. باقری با اتمام محکومیتش، از زندان آزاد شد.
«بهلولی» از فعالان صنفی مستقل و «محمدرضا نیک نژاد»، از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان هم جزو فهرست معلمانی هستند که تجربه زندان داشته اند؛ فهرستی که قرار نیست به این گزارش خلاصه شود؛ هم چنان که قرار نیست به این زودی و آسانی تمام شود.
ماهرخ غلامحسین‌پور

نامه سهیل عربی از اوین « به دخترم بگویید پدر به جرم اندیشیدن و روشنگری جان سپرد.»



سهیل عربی ، زندانی عقیدتی زندان اوین که از اول مهرماه در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برد ، در نامه‌ای از اوین از وخامت حال خود خبر داده و اعلام کرده است که مسئولین به خواسته‌های قانونی‌اش توجه نکرده‌اند. این زندانی عقیدتی در بخشی از نامه از همگان خواسته است « هرگز اجازه ندهید شخص دیگر را به جرم داشتن عقاید متفاوت شکنجه دهند.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
«به رود زندگی نسترنم باور کن هر آنچه لازم بود را انجام دادم که بازگردم و زندگی‌مان را از نو بسازیم اما ….
به روژانا بگو پدر به جرم اندیشیدن و روشنگری جان سپرد.
عاشقتان بودم… اکنون که وصیت نامه می‌نویسم و ثروتی برای بخشیدن ندارم… از رویتان شرمسارم… مرا ببخشید که تنهایتان می‌گذارم ۱۳۸۸ روز محبوس بودم به خصوص این ۸ روز آخر بسیار دشوار بود.
اما شب‌های طاقت‌فرسا را به این امید به روز رسانده‌ام که وجدان قاضی‌ها و بازجوها بیدار شود که اگر بیدار می‌شد مرا تبرئه می‌کردند و خلافکار ها و مجرمین واقعی را به زندان می‌انداختند و می‌گذاشتند دوباره در کنار هم زندگی کنیم، برای روژانا قصه بگویم و تو را در آغوش بگیرم.
 دیگر تحمل این همه ظلم را ندارم از این تنها جنگیدن و فریاد زدن خسته شدم… هیچ‌کس نیست که مرا یاری دهد تا فریادی بر سر ظالمین شویم.
 سهیلی که در قفس باشد و نتواند کار کند با یک مرده تفاوتی ندارد.
من رفتم اما شک ندارم روزی از شر ظالمین رها می‌شویم پرونده مرا می‌خوانید و ایمان می‌آورید که حتی یکروز زندان بودن حق من نبود
روزی فرا می‌رسد که قضات و با بازجوهای خودفروخته محاکمه می‌شوند و سرزمینمان دیگر توسط پیشانی‌های ریاکار اداره نمی‌شوند
خطاب به مسئولین: اکنون در یک قدمی مرگ هستم قند ۵۰ فشار ۵ روی ۶ وزن ۶۶ خونریزی معده و…
به خواسته‌های قانونی‌ام توجهی نکردید. دست‌کم آخرین خواسته‌ام را که برای پس از مرگ است انجام دهید مرا در بند ۳۵۰. اوین اتاق یک دفن کنید به‌زودی اینجا تبدیل به موزه خواهد شد و روژانا ها با افتخار از ما یاد خواهند کرد.
خطاب به آن‌ها که دوستشان دارم در سال‌مرگم اشک نریزید ترانه اریتپیانرا به یادم گوش دهید
هرگز اجازه ندهید شخص دیگر را به جرم داشتن عقاید متفاوت شکنجه دهند.»

۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

حسین احمدی‌ نیاز« نه به پرونده‌ صدها قربانیان مین رسیدگی می‌شود ، نه هزینه درمان آن‌ها پرداخت می‌شود.»



حسین احمدی‌ نیاز ، وکیل بسیاری از قربانیان مین در مناطق مرزی ایران که یک یا چند عضو بدن‌شان را از دست داده‌اند گفت از سال ۱۳۸۵ که وکالت پرونده‌های مین را به عهده گرفته تاکنون به پرونده هیچ‌ کدام از موکلانش رسیدگی نشده است ، پرونده برخی از آن‌ها مفتوح است و پرونده برخی از آن‌ها به دلایل نامشخص بایگانی شده است. بیش از ۱۶ میلیون مین هنوز در مناطق مرزی ایران وجود دارد که هر روز می‌تواند جان یک شهروند را تهدید کند. مین‌هایی که به درستی پاک‌سازی نشده‌اند و یا در اثر سیل و باران جابه‌جا شده‌اند و تا رودخانه و مزارع نیز آمده‌اند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، تمام قربانیان مین می‌توانند طبق قانون مجازات اسلامی از دیه برخوردار شوند و همین طور می‌توانند شامل حال کمیسیون ماده ۲ شوند که مربوط به حقوق جانبازان است. اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد.
حسین احمدی‌نیاز با اشاره به پرونده‌های بدون تتیجه خود گفت: «یکی از موکلان من قادر نباتی کولبری است که روز چهارم آبان ۹۳ در کانال مرزی بانه روی مین رفت و پای راستش از زانو به پایین را از دست داد. او تاکنون نه تنها شامل حقوق جانبازان نشده بلکه حتی مخارج بیمارستان و درمان او نیز پرداخته نشده است.»
این وکیل دادگستری در ادامه گفت: «سلیمان جعفری و هادی لگزی اهل بوکان از موکلان دیگر من هستند که ۱۴ سال پیش روی مین رفته‌اند و هر دو چشمان خود و یکی از دستان خود را از دست داده‌اند. اما پس از ۱۴ سال هنوز به آن‌ها توجهی نشده است. در واقع کمیسیون ماده ۲ قبول کرده که باید دارای حقوق جانبازان باشند اما هنوز بنیاد شهید نپذیرفته است. این ستم بزرگی است که در حق آن‌ها صورت می‌گیرد.»
احمدی‌نیاز به قربانی دیگری که در پیرانشهر چوپانی می‌کرده، اشاره کرد و گفت: «هفته گذشته یک قربانی مین از پیرانشهر با من تماس گرفت و گفت که شبی با گوسفندانش به کوه می‌رود که روی مین می‌رود و پایش را کامل از دست می‌دهد. این قربانی گفت نیروی انتظامی به عنوان مرجع صدور گزارش سانحه که برای احراز جانبازی و شامل شدن حقوق کمیسیون ۲ احتیاج است به او گفته تو به علت این‌که قاچاقچی بودی از هیچ حقی برخوردار نخواهی شد. در صورتی که قاچاقچی بودن او اثبات نشده، او یک چوپان بوده و موقع رفتن روی مین با گوسفندانش بوده و هیچ کالایی همراه نداشته است. نیروی انتظامی در واقع با یک بهانه از دادن حق به او طفره رفته است و این نمونه قربانیان به وفور دیده می‌شوند. متاسفانه در پیرانشهر حدود ۲۵۰ پرونده مین در طول سال‌ها بدون رسیدگی و هیچ دلیل مشخصی بایگانی شده است.»
حسین احمدی‌نیاز اضافه کرد: «مین در اختیار دولت‌هاست بنابراین چرا باید شهروندان تاوان این سلاح جنگی را بدهد. مین شعور ندارد که بین نظامی و غیرنظامی تفکیک قایل و باعث رنج همه شهروندان می‌شود. در حالی که قاون دولت را ملزم می‌کند که از قربانیان مین حمایت کند اما به دلیل پروسه نادرست اداری و سیستم ناعادلانه‌ تشکیل کمیسیون ماده ۲ که در آن حتی نماینده قربانیان مین یا وکلای آن‌ها حضور ندارند و همین امر باعث می‌شود که بسیاری از پرونده‌ها علیه خود قربانی تشکیل شود. یک قربانی در اثر مین عضوی از بدنش را از دست داده، نه تنها هزینه بیمارستان و درمان را پرداخت نمی‌کنند بلکه او را می‌ترسانند که سکوت کند.»
۱۳۰ هنرمند، فعال مدنی وکلای قربانیان مین در آستانه روز جهانی معلولان در تاریخ ۱۳ آذر ماه ۱۳۹۵ در نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی خواستار رسیدگی به حقوق ضایع شده قربانیان مین شدند. آن‌ها با تاکید بر این‌که «این مین ها توسط دولت کار گذاشته شده یا میشود» خواستند رییس جمهور به اصول سوم، هشتم، نوزدهم، بیست دوم و یکصد و سیزدههم، یکصد و بیست و یکم قانون اساسی توجه کند و بر اساس این بندهای قانونی به حقوق پایمال شده قربانیان مین که دچار معلولیت شده اند، رسیدگی کند. معلولانی که پرونده‌های آنها بدون پاسخ در قوه قضاییه مختومه شده است. پیش‌تر نیز در خرداد ماه سال ۱۳۹۳ جمعی از فعالان محیط زیست و گردشگری در نامه‌ای به حسن روحانى از نگرانی‌هایشان درباره مین‌های موجود نوشته بودند اما تاکنون نامه‌ها به حسن روحانی تاثیری نداشته است.
حسین احمدی‌نیاز با اشاره به مین‌هایی که حتی خود ایران در مناطق مرزی کار می‌گذارد، گفت: «علاوه بر مین‌هایی که دولت عراق در دوران جنگ کار گذاشته بود، در سال‌های اخیر در نوار مرزی مناطق کردنشین به منظور کنترل عبور و مرور و برقراری امنیت از سوی نیروی انتظامی یا سپاه پاسداران مین‌گذاری‌های جدیدی شده است که این خلاف کنفوانسیون اوتاوا است. وجود مین‌های بیش‌تر به معنای تهدید جان انسان‌های بیش‌تر است. این مین‌های جدید را کنار مین‌های باقیمانده از دوران جنگ و مین‌های که خود دولت ایران برای مبارزه با نیروهای مخالف کرد در مناطق کردنشین اوایل انقلاب نصب کرده بود اضافه کنیم. وجود این مین‌ها هر روز می‌تواند جان یک انسانی را تهدید کند.»
این وکیل دادگستری با اشاره به این‌که ایران هنوز به کنفوانسیون اوتاوا «منع تولید و به کارگیری مین» نپیوسته است گفت: «پس از گذشت ۳۷ سال از پایان جنگ با عراق و پس از گذشت ۳۵ سال از آغاز مین‌گذاری‌ها باید به شکل جدی به این مساله رسیدگی شود. اولا قوانین و مقررات مناسب برای حمایت از قربانیان مین وضع شود، دوما ایران به کنوانسیون اوتاوا برای ممنوعیت تولید مین و به کارگیری مین‌ها بپیوندد. متاسفانه از آن‌جا که ایران جز کنفوانسیون اوتاوا نیست از تجهیزات نوین پاک‌سازی مین هم برخوردار نیست. همین‌طور اجازه فعالیت به سازمان‌های غیردولتی برای پاکسازی مین‌ها و آموزش به شهروندان داده شود.»
راه رفتن در خط مین
بر اساس شناسایى اولیه که توسط نیروهاى نظامى در سال ١٣۶٧ و پس از پذیرش قطعنامه ۵٩٨ شوراى امنیت سازمان ملل به عمل آمده است، آلودگى مین و مواد منفجره به جا مانده از جنگ، در طول ١١٠٠ کیلومتر مرزهاى غرب و جنوب غرب ایران با عراق در مساحتى در حدود چهارمیلیون و ٢٠٠ هزارهکتار در پنج استان ایران پراکنده شده و به استناد تفاهم نامه همکارى مشترک مین‌زدایى بشردوستانه ایران و عراق در سال ١٣٨۴ بیش از ١۶ میلیون مین از انواع مختلف آن در خاک ایران کار گذاشته شده است.
نزدیک به دو دهه از جنگ گذشته اما نه تنها دولت قادر به رسیدگی به وضعیت قربانیان مین نبوده و بسیاری از پرونده های قربانیان و آسیب دیدگان مین در دستگاه قضایی مختومه اعلام شده، بلکه حتی با پیوستن به کنوانسیون جهانی اتاوا «منعمین» موافقت نکرده است. نپیوستن ایران به این کنوانسیون نه تنها دست دولت و سپاه را برای به استفاده بیشتر از مین‌های زمینی بازمی گذارد بلکه ایران نمی‌تواند از کمک‌های بین‌اللملی برای حمایت از قربانیان و پاکسازی مناطق آلوده به مین‌های زمینی نیز استفاده کند.
شیرین عبادی، مدیر تنها موسسه غیردولتی مبارزه با مین در ایران به نام «کانون مشارکت برای پاک سازی مین» که در سال ۱۳۸۸ با فشار ماموران امنیتی توقیف شد، در گفتگویی با خبرگزاری دانشجویی ایسنا در تاریخ ۱۵ فروردین ماه ۱۳۸۵ از اهمیت پیوستن ایران به این کنوانسیون گفته بود:‌«مهمترین مساله الحاق ایران به کنوانسیون اوتاوا است که استفاده از مین‌های زمینی را ممنوع کرده ، چرا که با الحاق ایران به این کنوانسیون حق استفاده از استفاده از مین را نخواهد داشت و این گامی مثبت در این زمینه محسوب می‌شود.»
خانم عبادی همچنین در این گفتگو اشاره کرده بود «روزانه بیش از ۲ نفر در ایران به علت وجود این مین‌ها کشته و زخمی می‌شوند.»
پایگاه خبری «رصد» روز هفتم آذر ماه ۱۳۹۴ با اظهار تاسف از اینکه هنوز ایران به این معاهده جهانی نپیوسته است، نوشت «ضعف قانون، عدم رسیدگی به پرونده قربانیان مین در فرمانداری ها، بورکراسی کند اداری، هشت سال فعالیت دولت های نهم و دهم که منتج به بایگانی شدن حجم وسیعی از پرونده قربنایان مین در فرمانداری ها شد، عدم تمایل نهادهای دولتی به حمایت از قربانیان مین، فقدان تشکل صنفی خاص قربانیان مین، عدم حضور نماینده قربانیان مین در کمیسیون های ماده ۲ مستقر در فرمانداری ها، ضعف بنیه مالی قربانیان، تلقی نادرست امنیتی شدن موضوع قربانیان مین، کمبود شدید وکلای دادگستری فعال در این حوزه و بسیاری موارد دیگر موجب شده تا مساله قربنایان مین هنوز مساله ای لاینحل باشد.»

مهدی خزعلی از زندان آزاد شد



مصطفی ترک همدانی وکیل مدافع مهدی خزعلی از آزادی موکلش در عصر امروز “پنج‌شنبه ۶ مهر”، از زندان اوین خبر داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، مصطفی ترک همدانی اعلام کرد: “موکلم ساعاتی پیش از زندان اوین آزاد شده است”.
وی یادآور شد: “موکلم از ۲۲ مرداد امسال بازداشت شده بود”. ترک همدانی از بیان جزییات بیشتر خودداری کرد.
براساس این گزارش، عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران در ۲۰ شهریور سال‌جاری گفته بود: “با مدیریت صورت گرفته و بر خلاف ادعاهای برخی کانال‌ها و شبکه‌های معاند، روز عید غدیر همسر و فرزند مهدی خزعلی با وی ملاقات کرده و ضمن اطلاع از وضعیت زندانی، محل مناسب نگه‌داری او را مشاهده کردند”.

بازداشت مجدد لیلا میرغفاری از سوی نیروهای امنیتی



طی روزهای گذشته لیلا میرغفاری، فعال مدنی، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، روز سه شنبه چهارم مهرماه نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت لیلا میرغفاری کرده و این فعال مدنی را به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.
از اتهام و نهاد بازداشت کننده تا این لحظه اطلاعی به دست نیامده است.
این فعال مدنی پیش از این نیز در خردادماه سال جاری بازداشت و پس از یک هفته با قرار وثیقه آزاد شده بود.
گفتنی است؛ در سال ۹۴، لیلا میر غفاری به همراه چند تن دیگر از فعالین مدنی در پی تجمع اعتراضی مقابل زندان اوین بازداشت و پس از انتقال به دادسرای دو زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در آذرماه ۱۳۹۴ با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد گشت.
این فعال مدنی مجدداً در آذر ماه سال ۹۵ به دلیل شرکت در مراسم سالگرد ریحانه جباری در بهشت‌زهرا احضار و بازجویی شده بود.

عرفان حلقه ؛ حدود ۳۰۰ بازداشت ، ۵۲ سال زندان و ۵۵۰ ضربه شلاق



 محمدعلی طاهری ، که از ۱۴ اردی بهشت ماه سال ۱۳۹۰ در بازداشت به سر می برد و به تازگی و پس از نقض اولین حکم اعدام خود در دیوان عالی کشور، مجدداً از سوی دادگاه انقلاب به اتهام “افساد فی الارض” با مجازات مرگ مواجه شده است، بنیانگذار موسسه ای با عنوان”عرفان حلقه” است که طرفداران و مخاطبان پرشماری در ایران دارد.
 اما محمدعلی طاهری تنها قربانی نقض حقوق بشر در رابطه با عرفان حلقه نیست. از سال ۱۳۸۹، پس از غیر قانونی اعلام شدن این موسسه و تمامی فعالیت های حول محور آن و با اوج گیری فشارها و برخوردهای امنیتی با این تفکر ، صدها تن از شهروندان نیز در این رابطه تحت فشار ، تعقیب و بازداشت قرار گرفته و محاکمات صورت گرفته در دادگاه های انقلاب ، به صدور رای محکومیت برای بسیاری از آن ها منجر شده است.
واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به سفارش ماهنامه خط صلح لیستی از اسامی بازداشت شدگان مربوط به عرفان حلقه تهیه کرده است. این لیست احضار شدگان، پناهندگان، افراد تحت تعقیب و همین طور کسانی را که هیچ گاه بازداشت آن ها بازتابی از سوی سازمان های مدافع حقوق بشر یا رسانه های جمعی نداشته، شامل نمی شود.

اسامی مستند شده ۲۰۸ شهروندی که در رابطه با فعالیت های گروه عرفان حلقه از سال ۸۹ تاکنون بازداشت شده اند به ترتیب حروف الفبا به شرح ذیل است:

*احسان خبیری – *احسان خیبر – احسان لطیفی – *احمد رضا رهبر – اردشیر شهنواز – اسماعیل حسینی کوه کمری – اعظم شرافت – *افسون اسلامی – اکرم پناهی – اکرم درویشی – *اکرم زمانی – البرز فتحی – امید کاظمی – *امیر – امیر قاسمی (آسمانی) – *امیر یا امید جمشیدیان – امیرعباس نصری – امین  ذوقی – ایرج عمیدی – *ایرج نادری – آرزو توسک – آرزو عهدی – آرزو مقدم سپهر – آرش جلالی – *آقای عسگری – *آمنه جباری – آمنه حکمت مرام – بهارک آذرنیا – بهارین عسگریه – بهرام لطیفی – بهروز نجاتیان – *بهناز پگاهی فر – پدرام پارسا – *پرند حسنی فر – پروین بهارزاده – پویا  عسگر زاده – *پیمان حیدری – *پیمان حسنی – پیمان میرزایی – ثریا عهدی – ثریا نخعی – *جعفر نجفی – جواد طیبی نیا – *حجت هونجانی – *حسن دهکامه – حسین پرنده – حسین کریم آقایی – حسین معمر – *حمید حفیظی – حمید افشار – *خانم اطیابی – *خانم میرزازاده – خسرو جان میرزا (میرزا جانی) – خسرو گلسرخ – داریوش عدیم – داوود کیان‌فر – دکتر الهی – راحله نامعلوم – رامین منصوریان – *ربابه بابایی – *رحمتی – *رضا آبکار – *رویا مینایی – *زهرا بختیاری – زهرا بزرگ‌پور – *زهرا جلیلی – *زهرا سادات ابراهیمی – زهرا شفیعی – *زهرا مظفری – *زهرا مومنیان – زهرا یزدانی – زیبا پورحبیب – *سارا دهنوی – سارا ساعی – *سام آبتین – سپیده محزون – *سجاد اکبرزاده – سجاد کاظمی – *سجاد نوین – سروش عازمی خواه – سعید ابدالی – سعید اردشیر – سعید شیر محمدی – سعید هاشمی ابراهیمی – سعید یسایی – سعیده گودرزی – *سکینه داداشی – *سمیرا رییسی – *سمیه فکری – سیاوش علیخانی (روح الله) – *سیمین شادروان – سینا احسن – شبنم عزیزپور – شروین یمنی – *شریفه اسدی – شهدخت چناریان – شهرام بزرگ‌زاد – *شهریار مردانی – *طیبه کرم – *عادل عروجی – *عباس ملکوتی(آخوند) – *عباس نکویی – عبدالاحد جلیل زاده – *عرشیا رحمتی – عظیمه سپهری – علی ابراهیمی – *علی بابایی – علی برمکی – علی درباری – علی غلامی – *علی فدوی – علی گروسی – علی معصومی – علی مولایی – علیرضا تهرانی – علیرضا رشوند – علیرضا کیمیایی – علیرضا نجیمی – *غلامرضا رحیمی – *فاطمه افشار – *فاطمه ساجدی – فاطمه لطیفی – *فرزاد فقیهی – *فرزاد میرزایی – فرشاد عظیم‌زاده – *فرشته خلیلی – *فرشته طادی – *فرناز علیزاده – فرهاد رضابیگی – فرهاد غلام پور – *فهیمه‌ اعرفی – فیروزه رنجبر – کیارمین محمدزاده – *کیانا نوشیروانی – *کیخسرو هارونی – *لیلا ابراهیم زاده – لیلا پورغفاری – *لیلا جعفری – لیلا جماعت – *لیلا رفعتی – *لیلا سبزعلی جماعت – مجید علی مددی – مجید کرباسی – مجید هادیان – *محبوبه امین – محسن باقری – محسن کریمی – محمد آباریان – *محمد بابایی – محمد تاجیک پازوکی – محمد تقی نسب – *محمد زمان – محمد سام غلام زاده – محمد مقیمی – محمدرضا  فرهمندنیا – محمدرضا افشار – محمدعلی ایزدی – محمود امین – *مختاری – *مروارید فرتومی – *مریم اطبایی ف – *مریم الله مرادی – مریم امیری – مریم داوودی امید – *مریم سعادت دوست – *مژده درخشان – *مژگان اشرفی – مسعود کیانی – مسلم مومنی – مصطفی عابد – معصومه ضیاء – *معصومه طهماسبی – *معصومه عمادی آذر – *معصومه فامیلی – ملیحه بیگانیان – ملیکا کاوندی – مهتاب افشاری – *مهدی نادی – *مهدی شبخیز – مهدی ولی نیا – مهزاد خسروانی – مهناز فرهادی – میلاد خراسانی – *مینا حدادگر – *مینا سلیمانی – *مینا شریفی – *نادر علی وردی – *نازگل – *نازنین ملک زاده – ناصر فیضی – ناهید بابازاده – ناهید ربانی – ندا جلایی – نرگس فرهادی – نعیمه تقوی – نعیمه عهدی – نوید موسوی – *نویده الماسی – *نیره جعفری – *نیره نجفی – *هاجر سلیمانی – هایده درخشانی – *هدی ساعی – *وحید (توحید) نجف آباد – وحید ابراهیم زاده – وحید پورطهماسب – وحید فلاحی – *ویدا پیرزاده.

البته توضیح این نکته ضروری است که نام خواهرزاده، همسر و برادر آقای طاهری هم در همین لیست بازداشت شدگان موجود است.

هم چنین از سال ۱۳۹۳ تا کنون، تعداد ۸۲ عضو یا علاقمند به عرفان حلقه، طی ۹ عملیات دستگاه امنیتی به صورت گروهی در شهرهای مختلف کشور بازداشت شدند که رسانه های نزدیک به دستگاه امنیتی این موارد را بدون ذکر نام بازداشت شدگان مخابره کردند. بنابراین هویت این افراد و سرنوشت آنان با جزییات کافی همراه نیست.

طبق بررسی های واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فارغ از این که بعضی از افراد دارای چند پرونده هستند، از مجموع وضعیت حقوقی ۲۰۸ متهم، برای ۳۱ فرد تاکنون رای محکومیت صادر شده است. با این حال، اکثر ۲۰۸ فردی که در این گزارش نام آنان مورد اشاره قرار گرفت وضعیتی نامعلوم دارند و در واقع در انتظار دادرسی به سر می برند.
برای ۳۱ پرونده علاقمندان به عرفان حلقه که به صدور رای منتهی شده، مجموعاً ۳۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری، ۱۸ سال حبس تعلیقی، ۷۴ ضربه شلاق تعزیری، ۴۸۰ ضربه شلاق تعلیقی، علاوه بر ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و تعداد پرشماری رای رد مال صادر شده است.
توضیح:
اسامی دارای علامت ستاره(*) در لیست ۲۰۸ نفره توسط خبرگزاری عرفان (ENA) به بانک آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اضافه شده است.

واله زمانی آزاد شد



 واله زمانی بعنوان آخرین نفر از جمع کنشگران مدنی که ۲۲ شهریور ماه در حمایت از زندانیان اعتصابی زندان رجایی شهر کرج در مقابل این زندان حاضر شده بودند ساعاتی پیش با تودیع قرار آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مورخ ۲۲ شهریورماه جمعی از کنشگران مدنی در همبستگی با زندانیان اعتصابی زندان رجایی شهر کرج با در دست داشتن شاخه های گل مقابل این زندان حاضر شدند.
نیروهای انتظامی و امنیتی حاضر در محل به برخورد با حاضران مباردت کردند و از این رهگذر دست کم سه تن به نامهای بهنام ابراهیم زاده ، واله زمانی و پیمان سالم بازداشت شدند، بعضی منابع خبری تعداد بازداشت شدگان را بیش از این تعداد اعلام کردند.
پس از گذشت ۱۰ روز از بازداشت این افراد، روز ۳۰ شهریورماه پیمان سالم یکی از بازداشت شدگان از بند امنیتی زندان رجایی شهر کرج آزاد شد. گفته می شود به دلیل فقدان اسناد موثر علیه نامبره این کنشگر مدنی مورد پیگیرد حقوقی قرار نگرفت. مورخ دوم مهرماه نیز بهنام ابراهیم زاده دیگر کنشگر مدنی بازداشت شده از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
واله زمانی آخرین نفر از جمع سه نفره مذکور بود که بازداشت او تاکنون ادامه یافته بود. نهایتا آقای زمانی نیز امروز با تودیع قرار کفالت از زندان تا زمان دادرسی به پرونده آزاد شد.
 هرانا پیشتر گزارش کرده بود همزمان با نوبت ملاقات زندانیان سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج که از مردادماه سال جاری در وضعیت بحرانی و پرتنشی به سر می برند تعدادی از کنشگران مدنی مقابل این زندان تجمع کردند.

در پی تذکر و مداخله نیروی انتظامی برای پراکنده کردن این حضور و مقاومت حاضرین، این تجمع مسالمت آمیز به خشونت کشیده شد و تعدادی از جمله بهنام ابراهیم زاده، واله زمانی و پیمان سالم نیز بازداشت شدند.

بنابر گزارشات دریافتی هرانا، بازداشت شدگان پس از بازداشت به کلانتری باغستان کرج منتقل و پس از آن به مقر پلیس امنیت این شهر و سپس بند امنیتی زندان رجایی شهر کرج منتقل شده اند.
لازم به ذکر است، بهنام ابراهیم زاده فعال مدنی اردیبهشت ماه سال جاری پس از تحمل ۵ سال حبس از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده بود.
 واله زمانی، فعال کارگری و عضو سندیکای “نقاشان البرز” نیز روز کارگر امسال بازداشت و با فاصله کمی آزاد شده بود

صدور احکام حبس و جریمه نقدی برای نویسندگان و فعالان مدنی در گرگان



دادگاه تجدیدنظر استان گلستان روزبه گیلاسیان، نیما صفار و الهه سروش‌نیا را به ترتیب به یک سال زندان، ۸۰ روز حبس و ۸ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران ، روزبه گیلاسیان و همسرش الهه سروش‌نیا ، نویسندگان ساکن گرگان ، به اتهام تشکیل شبه‌ جمعیت پاتوق گرگان به قصد اقدام علیه امنیت کشور و نشر اکاذیب در فضای مجازی از سوی دادگاه تجدید نظر استان گلستان به ترتیب به یک سال زندان و ۸ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده اند.
این دو نویسنده در ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۴ دستگیر و در دی‌ماه همان سال با سپردن وثیقه از زندان امیرآباد گرگان آزاد شدند. بیشتر دوران بازداشت آن‌ها در بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران در گرگان سپری شد اما پس از پایان دوره بازجویی به زندان امیرآباد این شهر منتقل شدند.
روزبه گیلاسیان و ۱۸ نفر دیگر از اعضای پاتوق در دادگاه انقلاب گرگان شعبه یک به قضاوت حجت‌الله قربانی چندین جلسه محاکمه شدند. گیلاسیان به پنج سال زندان و با یک درجه تخفیف به دو سال، نیما صفار به دو سال و با یکدرجه تخفیف به یک سال، الهه سروش‌نیا به یک سال و با یک درجه تخفیف به شش ماه زندان محکوم شدند.
در دادگاه دیگری روزبه گیلاسیان به اتهام نشر اکاذیب به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شد.
این احکام در شهریورماه سال جاری طی دادگاه تجدیدنظر کاهش یافته است.
روزبه گیلاسیان نیز از رشته عمران دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی در مقطع کارشناسی و رشته فلسفه علم در دانشگاه شریف در مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شده است.
گیلاسیان کتاب‌هایی همچون «فلسفه در خیابان»، «انسان ماه بهمن»، «فال‌های عاشقانه»، «جزوه انقلاب»، «فیلسوف کوچولو» و «اکنون دانشگاه» را نوشته است. بیشتر این کتاب‌ها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار نگرفته‌اند و در سایت‌های اینترنتی منتشر شده‌اند.

پایان اعتصاب غذای رضا شهابی در زندان رجایی شهر



سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه از پایان اعتصاب غذای رضا شهابی پس از ۵۰ روز خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران ، رضا شهابی به دنبال قول مساعد « یک مقام ارشد امنیتی » و نیز به خاطر دل‌ نگرانی‌های خانواده ، همکاران و دوستدارانش ، امروز ۵ مهرماه پس از ۵۰ روز به اعتصاب اعتراضی خود به طور مشروط پایان داد.
اعتصاب غذای این فعال کارگری در اعتراض به وضعیت پرونده و محسوب نکردن مرخصی پزشکی او به عنوان دوره محکومیت صورت گرفته بود.
صبح روز هجدهم مردادماه رضا شهابی برای سپری کرد باقیمانده حبس خود به زندان رجایی شهر مراجعه کرد اما به دلیل «غیبت» و همچنین اجرایی شدن «یک سال حبس در پرونده سال ٩٣ به اتهام تبلیغ علیه نظام»، مدت‌زمان محبوس بودنش از سه ماه به هفده ماه افزایش یافته است.
دادستانی به خانواده این فعال کارگری اعلام داشته که وی باید تا ۱۸ دی‌ماه ۹۷ در زندان باشد.
پنج ماه از این محکومیت به طور غیرقانونی به دلیل «غیبت» برای آقای شهابی اعمال شده در حالی که وی طی این مدت با تأییدیه پزشکی قانونی در مرخصی استعلاجی به سر برده است.
رضا شهابی که در روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ بازداشت و به شش سال زندان محکوم شده بود، به دلیل ضرب و شتم مأموران امنیتی در زمان بازداشت و بازجویی، در دوره محکومیت دو بار تحت عمل جراحی (گردن و کمر) قرار گرفت و به دلیل وضعیت جسمی بسیار وخیم، مسئولان قضایی با تأییدیه پزشکی قانونی و اخذ وثیقه سنگین با مرخصی استعلاجی نامبرده برای مدت باقی‌مانده حبس موافقت نموده بودند.

۱۳۹۶ مهر ۵, چهارشنبه

بازجو خطاب به سهیل عربی « تو می‌میری و مثل ستار بهشتی فراموش می‌شوی.»



سهیل عربی ، زندانی عقیدتی ، ۳۵  روز از اعتصاب غذا را در وخامت حال جسمانی پشت سر می‌گذارد با این حال نیروهای امنیتی کماکان این زندانی عقیدتی را مورد تهدید و فشار قرار می‌دهند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز پنجم مهر ماه بازجوی پرونده جدید سهیل عربی به ملاقات این زندانی عقیدتی رفته و ضمن تهدید وی گفته است « تو می‌میری و مثل ستار بهشتی فراموش می‌شوی. »
سهیل عربی که از اول مهرماه نیز اعلام اعتصاب غذای خشک کرده، در دیدار با مسئولان گفته است که تا تبرئه همسرش دست از اعتصاب نخواهد کشید. این در حالی است که در روزهای گذشته وی به دلیل وخامت حال و افت فشار شدید در بند بیهوش گشته است.
سهیل عربی در مدت اعتصاب غذای خود با افت شدید فشارخون و ۲۰ کیلوگرم کاهش وزن رو بهرو بوده اما بهداری زندان با امتناع از اعلام ارسال گزارش در خصوص وضعیت وخیم جسمانی سهیل عربی موجب گشته که پزشکی قانونی نیز دستوری برای اعزام این عقیدتی به بیمارستان صادر نکند.
چندی پیش نیز سهیل عربی در دلنوشته ای از اخراج همسرش از محیط کار و شرایط نابسامانان خانواده‌اش خبر داده بود.
این زندانی عقیدتی در هفته گذشته نیز در نامه‌ای به اسماعیل کوثری، فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، این ارگان امنیتی را مسئول جان خود اعلام کرد و از این مقام امنیتی خواست که به آزار و اذیت خود و خانواده‌اش پایان دهند.
لازم به یادآوری است؛ نسترن نعیمی، همسر سهیل عربی، در مردادماه به مدت هشت روز در بازداشت نیروهای امنیتی به سر برد و پس از آن نیز مکررا طی تماس های تلفنی او را تهدید کردند که اطلاع‌رسانی درباره پرونده اتهامات مطروحه برای این خانواده را سنگین‌تر خواهد کرد.
در پی بازداشت نسترن نعیمی از سوی نیروهای سپاه، این زندانی عقیدتی اعلام اعتصاب غذا کرد و او نیز از سوی مسئولان زندان به بند دو-الف منتقل گردید. وی در حالی که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، در بند دوـالف از سوی ماموران بازجویی، تحت انواع شکنجه و ضرب و شتم از ناحیه سروصورت قرار گرفته است.
این زندانی بند هفت علیرغم سرگیجه، سردرد شدید حالت تهوع و مشکلات بینایی بر اثر ضرب و شتم  از رسیدگی درمانی مناسبدر زندان محروم مانده است.
سهیل عربی، زندانی عقیدتی، در دی‌ماه ۱۳۹۲ با اعلام‌جرم قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و به مدت دو ماه در بند سپاه در زندان اوین تحت بازجویی و فشار قرار گرفت. او تاکنون در دادگاه‌های متعددی به دلیل محتوای مطالب منتشرشده در صفحه فیس‌بوک خود و سایر صفحاتی که به همراه دیگران، ادمین (سرپرست) آن‌ها بوده، محاکمه شده است.

گلرخ ایرایی از اوین « جان سعید شیرزاد در خطر است و سکوت ما این خطر را دو چندان می‌کند.»

گلرخ ایرایی در نامه‌ای از زندان اوین با اشاره به شرایط نامساعد سعید شیرزاد در زندان رجایی شهر از وضعیت سلامت وی و فشارهای مسئولین ابراز نگرانی کرده و افزوده است : « سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری دنیا بدانند حال رفقا و عزیزان ما در دستانی ست که بر گریبانشان دست انداخته‌اند
متن کامل نامه گلرخ ایرایی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
«انسان تنها نقابی است بر وقاحت وجود اینان که از آدمی تنها ایستادن بر دو پا را به میراث برده‌اند و الفبای بودنشان توحش است و مرامشان پستی و لئامت است.
نزدیک به دو ماه است که لب بسته‌ای تا فریاد کنی این هجوم متوحشانه را. غریو اعتراض ات آسمان شهر را پر کرده است و اینان، اینان که افسارگسیختهبودند و بر شما تازیده بودند گویی به همراه تدفین انسانیت، وجدان را نیز به گور سپرده‌اند که این‌گونه به ترکه‌ی بیداد پیکرت را نواخته‌اند.
بر این حقیر کسانی چون مردانی (رییس زندان گوهردشت کرج) تنها می‌توانتأسف خورد که گویا زبونی رهایش نخواهد کرد تا آن دم که چشمانش را مملو از خاک گور کنند و دنیا از نحسی وجودش زدوده شود.
اجرایی شدن این تصمیم خودسرانه مردانی پیش از آن که نشان از کینه‌جوییوی باشد نمایانگر روح اوجبی‌قانونی در این کشور بی در و پیکر است.کشوری که اگر دادستانی و قوه قضائیه آن دارای صلاحیتمی‌بودند،یقیناًمی‌بایست در برابر این حجم وحشی‌گری پاسخگو می‌بودند.
اینجا هر که زورش بیشتر است، هرگونه که امیالش طلب کند می‌تازد و آنان که شعور اعتراض بر این توحش را دارند قربانی می‌شوند.
همه‌ی این‌ها در روزها و ساعاتی رخ داده که روحانی در برابر فلاش دوربین‌هایی از کشورهای مختلف به ما پوزخند حواله می‌کرد.
به راستی مسئولیت جان سعید به عهده کیست؟
قدرت‌هایی که با سکوت یا لبخندهایشان اعتبار می‌دهند به این خشونت عریان؟ یا سازمان زندان‌ها؟ که با قرار دادن امثال مردانی در مقام و جایگاهی این‌چنین، به آن‌ها مجوز می‌دهد با جان آدمی بازی کنند و پاسخگو هم نباشند. یا قوه قضائیه و دادستانی؟ که طی این سالیان به کررات عدم استقلالشان اثباتشده است. یا ارگان‌های بازداشت کننده و بازجویان که فرمانروایان این‌گونه تاخت‌وتازها هستند؟
سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری دنیا بدانند حال رفقا و عزیزان ما در دستانی ست که بر گریبانشان دست انداخته‌اند.
سعید شیرزاد همچنان به خواسته‌ی خود در اعتراض به عمل وحشیانه مسئولین زندان در اعتصاب غذامی‌باشد.
جان سعید در خطر است و سکوت ما این خطر را دو چندان می‌کند.
گلرخ ابراهیمی ایرایی
۲مهر۹۶
بند زنان زندان اوین»