۱۳۹۵ دی ۲۳, پنجشنبه

نسرین ستوده: تحولات فکری هاشمی تحت تاثیر زنان خانواده اش بود


Image result for ‫نسرین ستوده‬‎

در چند روز اخیر که از مرگ اکبر هاشمی‌رفسنجانی گذشته است، ارزیابی‌های بسیاری از سوی کنش‌گران سیاسی و مدنی درباره او و عملکردش مطرح شده است. برخی عملکرد او را صرفا پس از انتخابات چالش‌برانگیز ۸۸ مورد نظر قرار داده‌اند و برخی دیگر پیش از آن را. در این میان با نسرین ستوده، وکیل و کنش‌گر حقوق بشری گفت‌وگو کردم تا او به عنوان یک فعال حقوق بشر کارنامه هاشمی‌رفسنجانی را مورد ارزیابی قرار دهد. نسرین ستوده مدتی با فائزه هاشمی در بند زنان اوین، همبند بود. او معتقد است که اگرچه نمی‌توان تحولات فکری هاشمی‌رفسنجانی در یک دهه اخیر را نادیده گرفت، اما نمره میانگین خوبی نیز نمی‌توان به کارنامه او داد. 

شما به عنوان یک وکیل، حقوق‌دان و همچنین کنش‌گر حقوق بشری، کارنامه آقای هاشمی‌رفسنجانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
در ابتدا احساس خود را کتمان نمی‌کنم که خوشحالم از این بابت که ایشان حیات‌اش را در دورانی بدرود گفت که دارای خوشنامی بین مردم بود. چون به جای این‌که جامعه ما مدام از خاطرات بد و تلخ و اقدامات مسوولان نسبت به تضییع حقوق شهروندان سخن بگوید، جایی اتفاقی افتاد که در بزنگاهی تاریخی، آقای هاشمی طی یک دهه گذشته کارنامه روشنی از خود نشان داد، به اردوگاه مردم پیوست و برای اثبات صداقت خود در این پیوستن، هزینه‌های بسیار سنگینی پرداخت. پای آن‌ هزینه‌ها ایستاد و عقب‌نشینی نکرد. به یاد می‌آوردم که دختر ایشان، فائزه هاشمی که در بند زنان با ما همبند بود، طی ۶ ماهی که حبس را تحمل کرد، عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد. اگر کسی به من بگوید این عملکرد به هرحال تصمیم شخصی او بود، باز هم می‌گویم از نزدیک شاهد بودم که هرگز پدر به او توصیه‌ای نکرد که متنی یا اعتراف‌نامه‌ و عفو‌نامه‌ای بنویسد. اگر حتی این آزادی را برای بچه‌های خودش قائل بود که از آن‌ها نخواهد مطابق الگوهای پدر زندگی کنند، باز هم برای من قابل احترام است. اما اگر به من بگویید میانگین کارنامه آقای هاشمی چطور است، به عنوان فعال حقوق بشر نمی‌توانم عملکرد دو دهه اول انقلاب را نادیده بگیرم و ممکن است نتوانم نمره میانگین خوبی به این کارنامه بدهم اما قطعا به کارنامه زنان خانواده هاشمی نمره‌های بهتری تعلق می‌گیرد. 
آیا با نگاه حقوق بشری می‌توانیم با چنین تفکیکی، دهه پایانی عمر ایشان را جبران گذشته بدانیم؟ یا لزوما نیاز به موضع‌گیری صریح و پذیرش مسوولیت‌های فردی در قبال نقض حقوق انسانی هست؟ 
فکر می‌کنم ایشان در مواردی موضع‌گیری شفاف و صریحی داشت؛ یعنی بعد از انتخابات سال ۸۸. پای همین موضع‌گیری هم هزینه‌های سنگینی پرداخت که هنوز ادامه دارد. نه تنها دختر ایشان در آستانه ۵۰ سالگی به زندان افتاد، بلکه پسر او نیز به حبس خیلی سنگینی محکوم شد. تمامی این‌ها نشان می‌دهد ایشان با صداقت این مسیر را انتخاب کرد. اما در مورد افراد و عملکرد دوره‌ای آن‌ها که بنا به اقتضای انقلاب که گاه چنین ادعا می‌شود یا اقتضائات اجتماعی یا بحران‌های سیاسی جامعه، اشتباهاتی رخ داده که گاه نمی‌توانیم از آن‌ها صرفا به عنوان اشتباه یاد کنیم، بلکه ممکن است تبعات منفی بسیاری داشته و با جان انسان‌ها سر و کار داشته باشد. به نظرم در چنین مواردی حتما باید افراد در مورد اشتباهات خودشان هم موضع‌گیری داشته باشند و هم اشتباه بودن عملکرد خود را اعلام کنند. اما به یاد داشته باشیم ما از تجربیاتی تاریخی سخن می‌گوییم که به راحتی طی نشده است. مثلا ما از کمیسیون حقیقت و آشتی و آشتی ملی و عناوین دیگر در کشورهای مختلف مثل آفریقای جنوبی، یوگوسلاوی و آرژانتین نام می بریم، ولی یادمان باشد در همین کمیسیون‌ها هم وادار کردن افراد به اعتراف به اشتباهات‌شان کار راحتی نبوده است. بسیاری از آن‌ها نمی‌‌آمدند به اشتباهات‌شان اعتراف کنند. این کار دشواری است که باید هم انتظارش را داشته باشیم و هم از کسانی که این اشتباهات را داشته‌اند بخواهیم روابط را روشن و شفاف بیان کنند.
در پاسخ به سوال اول، به زنان خانواده هاشمی اشاره کردید. جدا از این‌که مشارکت سیاسی زنان در ایران پایین است حتی در خانواده‌ی سیاستمداران هم شاید زنان این خانواده استثنا باشند. ما حتی اسامی همسران مسوولان سیاسی را هم نمی‌دانیم. شما با فائزه هاشمی همبند بودید. به نظر شما چه ویژگی در این خانواده وجود داشت که توانست زنان‌اش را چنین برجسته کند؟ 
پیش از هرچیز، استقلال موضع‌گیری زنان خانواده هاشمی برای من بسیار حائز اهمیت است. به یاد داریم که خانم عفت مرعشی بعد از انتخابات سال ۸۸ اظهارنظرهای شخصی‌اش را درباره رای دادن مستقلا و پیش از اظهارنظر همسرش بیان کرد. به نظرم این عملکرد مهمی بود. علاوه بر آن فائزه هاشمی در موارد متعددی نشان داد که با همه احترامی که برای پدرش قائل بود و اگرچه مدام به ما می گفت در صورت کاندیداتوری پدرش حتما به او رای می‌دهد اما در موضع‌گیری‌های سیاسی کاملا خودش تصمیم می‌گرفت. در مورد ملاقاتی که با یکی از زندانیان زن بهایی داشت، دیدید که استقلال رای قابل تحسینی از خودش به خرج داد. فکر می‌کنم تحولات فکری آقای هاشمی خیلی بیشتر از یک دهه پیش شروع شده باشد که آثار آن را در ده سال اخیر مشاهده کردیم و معتقدم بی‌تردید این تحولات تحت تاثیر زنان خانواده هاشمی بر ایشان بوده است. اگر ایشان از زنان خانواده خودش اعم از همسر و دخترش تاثیر پذیرفته باشد، باز هم برای من ارزیابی مثبتی است. مجموعا فکر می‌کنم نمی‌توان بی‌اعتنا از کنار صراحت کلامی که در موضع‌گیری‌های زنان این خانواده وجود دارد و پرهیز از گفتار دیپلماتیک و سیاست‌بازانه که نوعی رفتار سیاسی خاص را رقم زده، عبور کرد. 
بعضی‌ها معتقدند که با درگذشت هاشمی‌رفسنجانی، عرصه بر خانواده ایشان تنگ‌تر خواهد شد. شما باتوجه به روابط نزدیکی که با برخی از اعضای این خانواده دارید، آیا چنین نگرانی را میان‌شان حس کردید؟ آیا پیش‌بینی خودتان هم چنین است؟‌
من این نگرانی را در خانواده آن‌ها سراغ ندارم. خودم هم این نگرانی را ندارم. چراکه فکر می‌کنم همان‌طور که یک جامعه نباید سرنوشت خود را به یک فرد گره بزند، اگرچه یک فرد می‌تواند موثر باشد ولی نمی‌تواند سرنوشت یک جامعه را تعیین کند. برخی از اعضای خانواده آقای هاشمی از چنان شهامتی برخوردارند که نه این نگرانی را دارند و نه این اجازه را می‌دهند که آن‌ها را تحت شرایط بدتری قرار بدهند. فکر هم نمی‌کنم بعد از درگذشت آقای هاشمی چنین فشارهایی را به خانواده‌اش بیاورند. به هر حال خانواده آن‌ها در یک چهارچوب قانونی زندگی‌شان را می‌کنند. 
فکر می‌کنید هاشمی‌رفسنجانی میراثی از خود برجای گذاشت؟ 
اگر ما نخواهیم بنا به احساس شخصی‌مان درباره شخصیت‌ها صحبت کنیم و ضمنا درباره میراث ایشان منصف باشیم؛ من نمی‌توانم از بیست سال اول ایشان چشم‌پوشی کنم. البته هم نمی‌توانم همه هزینه‌هایی را که به ویژه بعد از انتخابات ۸۸ از طریق خانواده و خودش پرداخت کرده، نادیده بگیرم. می‌توانم بگویم ایشان میراثی بسیار متعارض و متناقض از خود برجای گذاشتند. در یک دوره‌ای در برخی از مشکلات سیاسی نقش مهمی در مقابل مردم داشت و در دوره‌ای دیگر، همان سازوکارها علیه ایشان عمل کرد و او هم به خاطر پایداری روی نظرات‌اش، از پرداخت هزینه مضایقه نکرد. وقتی این میراث را متعارض و متناقض بدانیم، هم عدالت در قضاوت‌مان را و هم منطق بشری و انتظارات یک زندگی اجتماعی را در نظر گرفته‌ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر