هر چند بعضی آزارها و فشارها از هر سو ادامه پیدا کرده اما بنابر دلایل و تشخیص شخصیم، تا زمانی که مشکل حاد جدیدی پیش نیامده و بتوانم به ادامه روند درمان و زندگیم بپردازم سکوت میکنم. ولی..
با شرایط پیش آمده لازم شد یک تذکری بدم حالا اینکه خودم هم نیازمند تذکر بودم و هستم به کنار.
اگر در گذشته روند اتفاقات و مسائل روشن نبود و خیلی افراد اطلاعی نداشتن دیگه در سال گذشته تقریبا همه چیز برای کسانی که از نزدیک در ارتباط بودند مشخص شد. چند نفری که جذب به همکاری با دشمن سابقشان شدند و بقیه هم ... دیگه حالا موضع همه روشن شده.
موضع تندروها - چه اینوری چه اونوری! ، موضع قاضی و برادران (!) ، موضع آن دسته اصلاح طلبان هفت رنگ و نان به نرخ روز خور ، و موضع اصلاح گران و روشنفکران واقعی هم همینطور.
پس اشتباهات امروز عواقب جدی تری دارند.
نه تیمهای بازجو، نه قاضی و نه روشنفکرنماهایی که به قصد سوءاستفاده های رسانه ای دخالت کردن هرگز قادر نیستند پاسخگوی دختر ۱۰ ساله ای باشند که میتوانست از خیابان و کار اجباری نجات پیدا کنه اما اما بخاطر قطع شدن دستان فعالین واقعی حالا به جنون رسیده و گوشه خیابان جیغ میزنه. یا پسربچه ای که رد گریه تمام صورتش را خط انداخته و دیگه قادر به حرف زدن نیست. یا بسیاری آسیب دیدگان دیگر اجتماع که میشد دستشان را گرفت و نشد که هیچ که خود فعالین هم آسیب دیده شدند!..
ما جوابی به کسی نمیدیم ولی فریب هم نمیخوریم. نتیجه طبیعی این عملکرد خیلی سخت تر از هر پاسخی هست که ما بخاهیم بدیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر